دیشب خونه مادرشوهرم بودم ک شام خوردیم همگی و بعد از شام شوهرم و شوهر خواهر شوهرم خواستن قلیون بکشن توی اتاق
شوهرم اومد ذغال گذاشت رو گذاشت و مادرشوهرم و خواهر شوهرم توی آشپزخونه بودن
خواهر شوهرم داشت ب شوهر من میگفت عادت میکنه.......
قبلش حدس زدن راجب این ک واسه کارای اونجا ک ظرف نمیشورم و اینا شوهرم رو پر کرد ک بخاطر کم کاری عادت میکنه من همین تیکه رو شنیدم و تا رفتم سریع حرفش رو عوض کرد
من باردار هم هستم
از دیشب داااغونم
حالا بدون اینکه من از حرف اون گله ای کنم و چیزی بگم حتی ب شوهرمم نگفتم دقیق چی گفته فقط هرچی پرسید چته؟ گفتم خودت بهتر میدونی ک چمه
الان اسکرین پیام های خواهر شوهرم رو میذارم