سلام بچه ها
من یه مشکلی دارم یه چکاب داده بودم گفتن خون تو ادرارم بوده
اعصابم خورده سونو از کلیه ها دادم مشکلی نبوده
رفتم پیش متخصص اورولوژی.نوار مثانه دادم معاینه کرد گفت تنگی مجرای ادرار دارم
هیچ کسم نمیدونه فعلا
مامانم دست و پا شکسته میدونه مثلا بهش گفتم هنوز معلوم نیست
خواهرشوهرمم همینطور
اعصابم خیلی خورده روزی ده بار گریه میکنم
حالا دیروز رفتم خونه مادرشوهرم
شروع کرده از عید حرف زدن.اینکارو قبلا هم کرده بود
تصمیم میگیره که کجا بریم
به خدا قسم خودش دوسال یه بار مادرشوهرش میاد خونش صدجور ادا میده و قیافه میگیره
منم ۷ سالو نیمه عروسی کردم هرسال با اینا رفتیم شهرستان به جز پارسال که رفتیم شمال
سه چهار سال پیشم رفتیم کیش.
منم جوونم دلم میخواد عید رو تنها باشیم
حالا قراره بعد از عید یه بار بریم مشهد اونم زنونه.مثلا منو مادرشوهرو مامانمو وخواهرشوهرم.
میگه بریم شمال میگم سرد میشه ما پارسال رفتیم یخ بود فقطم بارون میومد.میگه خب شاید پارسال اونجوری بوده امسال خوب باشه
به خدا من اعصابم ضعیفه نمیکشم این چیزا رو تحمل کنم
از ابان ماه شروع کرده اول میگفت بریم مشهد.منم گفتم دست برداره یه روز حرف انداختم گفتم خرداد اینا بریم مشهد که ول کنه عید رو
بازم یه چیز دیگع پیدا کرد