2777
2789
عنوان

باهمسرم دعوا کردم. عکس دست زخمیم

| مشاهده متن کامل بحث + 569 بازدید | 53 پست

خانما خیلی چیزا بهم گفت گفت که یه مرد رو نمیتونی تامین کنی!!


خانما واقعا همچین حرفی دو از ذهن منه  و من انقدر شوک زدم .


باخانوادم کلی مشکل داره و گفت که فقط منتظرم بری و خون پدرت رو بریزم


من واسم مهم نیست اینا


فقط  امشب هر چی خوبی بود هر چی از خود گذشتن بود رو ریخت عین اب زمین


البته قبلنم تقریبا همچین چیزایی بوده


حس میکنم بهونس .

💚

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

از طرفیم دوسمداره


من واقعا نمیدونم چیکار کنم


خیلی خستم .


انقدر مشکلات زیاده که اصلا نمیدونم کدوم رو بگم


خانما من دوسدارم مستقل شم چون نصف مشکلات زندگیم از همین خونس


یا حداقل جدا شم و بچه هامو نگه دارم


کاملا دلسرد شدم اگه جدا شم شرایط چطوره دوستان


پدر مادرم هستن و برادرم . ولی انچنان وضع خوبی ندارن .


اینم بگم چند وقت پیش با مادر همسرم دعوا کردم


چون همش تو گوش پسرام میخوند که مادر بدی دارین


مادرتون خوب نیست


ولی اون روز که میخاستم بچه هامو صدا بزنم ک ببرمشون بیرون


اخه بچه هام پیشش بودن


💚

چند سالگی ازدواج کردی گلم 

ناراحت نشو از حرفم اون بهت توهین کرد تو چرا به خودت توهین میکنی اون مست بوده معلوم نبوده تو ذهنش چی میگذشته نباید اون جوری میگفتی به نظرم به خانوادت اطلاع بده اگه پشتت هستن

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست💚🌱

ادم مست حالیش نمیشه چی میگه و‌چیکار میکنه

مستیش پرید این حرفشو بهش بگی شاخ درمیاره چون نه یادش میاد نه دست خودشه ک چی میگه و چیکار میکنه

ثانیه ها عطفِ به ماسبق نمی شوند…

دیدم صداش میاد که میگه مادرتون بدرد نمیخوره


مامانتون خوب نیست


من شماهارو بزرگ کردم


پسر بزرگم ۶ سالشه با ناراحتی گفت من قبول نمیکنم اینو


من جیگرم کباب شد


دیدم مادرشوهرم دهنش رو کج کرده و رو به پسرم میگه کی بزرگتون کرده


مامان جونتون (مادر من )؟


منم رفتم درو کوبیدم بهش گفتم خجالت نمیکشی زنیکه داری به بچه های من چی یاد میدی


میخولست منو بزنه


ولی نمیدونم چرا دستاش بهم نمیرسید


هنوزم نمیدونم چرا سعی داشت بزنه تو صورتم ولی دستاش همش جلوی صورتم میورد و اصلا دستش ب صورتم نمیرسید


انگار یچیزی نمیذاشت . وقتی یادم میاد بغضم میگیره که شاید خدا نمیزاشته


بعدش بچه هامو برداشتم اومدم برم بیرون بازم اومد دنبالم ک بزنه تو صورتم حدود یه دقیق دستاشو میورد جلو صورتم منم صاف وایساده بودم ولی اصلا دستش ب من نمیخورد


بچه هام دادو بیداد میکردن که بیان پیش من  دستم خورد به شیشه در و شیشه شکست . با بچه هتم رفتم تو خیابون و یکم نشستیم دیگ بچه هام سردشون بود برگشتیم خونه


شوهرمم چیزی نگفت چون مادرشو میشناسه و میدونه مقصره .





💚
ب خانوادت اطلاع بده

استارتر ببخشید اینومیگم،اما بنظرت خانواده ایشون حامیش هستن؟

شرایطش بعد۹سال نمیدونن؟

 اصل مشکل همون خانوادش حتماامکان حمایت ندارن،ک شوهرش وخانوادش شوهرش انقد وقیح شدن

از طرفیم دوسمداره من واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی خستم . انقدر مشکلات زیاده که اصلا نمید ...

دقیقا عمده مشکلات شما سکونت تو یه خونه با خانواده همسر هست

اگر بتونی مستقل شی عُمده مشکلاتتون حل میشه

سریع نرو سمت طلاق

ثانیه ها عطفِ به ماسبق نمی شوند…
از طرفیم دوسمداره من واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی خستم . انقدر مشکلات زیاده که اصلا نمید ...

شما میگی دوسمم داره؟

میشه یدونم دوسداشتن ینی چی؟دوسداشتن ینی ارامش بهت هدیه کنه .هواتو داشته باشه . بهت احترام بزاره .خاتوادتو دوست داشته باشه .الویتش باشی .ن اینکه عذابت بده خبطدوسداشتن ب گفتار نیس 

به نظرات تفکر و عقاید هم دیگه احترام بزاریم ویاد بگیریم باادم های متفاوت زندگی کنیم و از هم دیگه چیز های جدیدی یاد بگیریم و همدیگه رو با هر عقیده ای بپذیریم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  8 ساعت پیش