لطفاً بگید یا این درد چیکار کنم
محاله حتی یکبار به گذشته و اتفاقی افتاده فکر نکنم بیاید بگم چیشده
چیشده یکم بیشتر توضیح بده
تا کمکت کنیم
منم دست چپم گرفته
یه دونه لایک لطفا
بگو عزیزم
دوستان این قضیه مال سه ماه پیشه از شهرستان رفتم شهر خونه خالم البته کلی منو مادرم اصرار کردیم تا بالاخره بابام راضی شد برم خونه اونا شوهرخالم پنجاه سالشه و پنج ساله با خالم ازدواج کرده
چای سبز دمنوش گل گاوزبون
یا ازعطاری دمنوش ترکیبی ک مخصوص اعصاب واسترس هس بخر وهرشب دم کن وبخور ارومت میکنه
بخاطر دانشگاهم رفتم اونجا تا خونه اونا بمونم اما شوهر خالم همیشه توجه دیگه ای بهم داشت من اون و عموی خودم میدونستم تمام حرکاتم و آنالیز میکرد من بیست و یکسالمه .... حتی روز دوم برام نون سنگک خرید خلاصه یک شب من میخواستم بیشتر برای دانشگاه درس بخونم تا ساعت دو بیدار موندم منو خالم پذیرایی خوابیدیم و شوهر خالم که همه بهش میگن حاجی و نماز خونه تو اتاق مشترکشون خوابید
کسی نیست ؟
بگو عزیزم من میخونم
خلاصه تا ساعت دو شب بیدار بودم بخاطر درسم شوهر خالم نخوابید اومد پذیرایی گفت یکدقیقه بیا اتاق بغلی همون اتاقی که استفاده نمی‌کردن اینم بگم همه بچه هاشون جابه جا شده ... دختر یا پسر مجرد ندارن ... منم رفتم تو اتاق دیدم یک پتو و دو تا بالشت رو زمین گذاشت کلی ازم پرسید همیشه تا اینوقت درس میخونی منم گفتم آره 😔
خدا ازش نگذره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
