ما یه بار رفتیم باغ وحش ارم ماه رمضونم بود تعطیل بود تا افطار دیگه بغلش یه جا بود دورتا دور پرچین داشت مائم دیدیم خلوته 😭😭😭😭خلاصه نگهبانه اومد یهو خیلی بد شد الانم یادم میفته لپام قرمز میشه😢
یه بار شب با همسرم رفتیم بیرون همسرم ...و گردنی که یه هفته باهاش درگیر بودم تا با کرم پودر محوش کنم .دو روز بعد خواهر شوهرم و مادر شوهرم اومدن خونمون خواهر شوهرم خیلی تیزه با وجود اینکه کلی کرم خالی کرده بودم رو گردنم رفتنی گفت راستی گردنت چی شده من☺️ بقیه 🧐🧐آخر سر گفتم خواهر زاده کوچیکم گاز گرفته .اوناهم مثلاً باور کردن ....و خیلی شبیه اینا که قابل پخش نیست
من و شوهرم شب تو اتاق خواب بودیم دوران نامزدی، خواهرم خواب گردی داره یهو دیدم تواون تاریکی یکی وارد اتاق شد شوهرم خواب بود شلوارشم پاش نبود تواون وضعیت پریدم شلوار پای شوهرم میکردم از طرفی هم داشم خواهرمو بیدار میکردم ک داره خواب میبینه🤣🤣🤣🤣
یه بار شب با همسرم رفتیم بیرون همسرم ...و گردنی که یه هفته باهاش درگیر بودم تا با کرم پودر محوش کنم ...
وای منم خاطره دارم .من این بلاهارو سر شوهرم می اوردم کبودش میکردم یبار داش پیرهنشو در می اورد جاریم دید جیغ زد وای بازوت چی شده همه برگشتن نگاه کردن شوهرمم گف رنگی شده سرکار😂چقد من اون لحظه خجالت کشیدم