ما بعد سه سال ک پول جمع کردیم ی ماشین داشتیم و ی پول در حد رهن
برای اینکه حمایتی نداریم و اول و اخر رو خودمون باید حساب میکردم فروختیم ماشین و وام و این چیزا یه خونه کوچیک گرفتیم ک اونم توش رهن نشستن نمیدونم چندسال دیگ باید بشینم خونه بابام تا پول دراریم برای وسایل خونه و پول مستاجرو پس بدیم
دیگ هیچی برای عروسی و اینا نمیمونه
اولویت زندگی خودمونه. وقتی ندارم چاره ای نیس.. یه شب بقیه جمع بشن و بگذره و ما ب سختی بیفتیم خوب نیس
من نامزدی گرفتم.پنجاه نفره. جشن قشنگی شد. عکسام خوب شد.. یه جایی پیدا کردم تم پاییزی برام درست کردن سه سال پیش و جشن گرفتیم
عقدم ک هول هولی یکی دو روزه تصمیم گرفتیم و رفتیم محضر. من حتی لباس مامانمو پوشیدم!
بااین اوضاع احتمال داره بریم سر زندگی و فعلا کاری نکنیم. همینجوریشم نمیتونیم بریم.. حالا اگ من بخوام برای یه جشن دوباره شش ماه اضافه بشینم واقعا کلافه کننده س.
تو ذهنم فرمالیته بود ولی نمیدونم شاید بذاریم ی روز اگ بچه داشتیم اون موقع فرمالیته بگیریم..
میدونی دیگ انقد عقدم طولانی شده و زندگی سخته و تو نیازای اولیه موندیم ک دیگ ب فرمالیه و جشن فکر نمیکنم
ولی ی روزی ایشالا ی فرمالیته رو میگیرم.. اما بعید میدونم از جشن نگرفتن پشیمون بشم.. مهم نیس زیاد