ما هیچی نداشتیم رسم چهزیه هم اینجا نیست صفر تا صد ازدواج با داماده بجز یه حلقه خلاصه از صفر شروع کردم شکر خدا با کار ازاد الان همه چی دارم
ما سه سال پیش نامزد کردیم اون موقع نامزدم جز یه زمین و دوتا ماشین چیزی نداشت ولی تو این سه سال خیلی تلاش کرد واقعا زحمت کشید الان هم خداروشکر دوتا خونه و چندتا زمین و ماشین داریم
قرار بود این ماه عروسی کنیم ولی یه مشکل بزرگ پیش اومده برامون لطفا دعا کنید زودتر حل بشه بریم سر زندگیمون هردوتامون خیلی خسته شدیم از وضع دیگه🥺🌹😘
اول زندگی هیچ نداشتیم شوهرم تدارکات کارخانه بود
وضع مالی خانواده ی خودم عالی همگی کارخانه دار بابام با ازدواج من مخالف بود اما خودم واقعا شوهرم را دوست داشتم کم کم تونست خودش دلال بشه و فروش کنه شهرهای دیگه الان صادر هم میکنه خودمم هر جایی تونستم ماشین و سکه ثبت نام کردم سود کردیم شکر خدا وضعمون خوبه بعد از گذشت 12 سال
وقتی شوهرم اومد خواستگاریم حدود ۱۳ سال پیش هیچی نداشت جز پول یه پراید که تازه فروخته بود.کم کم تو دوسال که عقد بودیم با پس انداز حقوقش یه پژو خریدیم ۱۴ تومن و چندتا تیکه طلا. وقتی خواستیم عروسی کنیم ماشین و طلاها را فروختیم یه خونه ی ۶۷ متری خریدیم.کم کم دوباره ماشین خریدیم و بعد ۴ سال خونمون رو ۱۰۰ متر کردیم تو محله ی بهتر.
اون موقع پول ارزش داشت و میشد پیشرفت کرد چون ما برای هیچ کدوم از خریدهامون چه خونه و چه ماشین و هزینه های عروسی پدرشوهرم نداشت که کمکمون کنه ولی خودمون تونستیم بخریم ولی الان واقعا سخته هرچی پس از انداز میکنی تا میخوای خرجش کنی اون وسیله ده برابر شده.خدا کمکمون کنه.
اول زندگی هیچی نداشتیم الان بعد اینهمه سال بازم هیچ نداریم🤗
منم بعد از ده سال صفر صفر
به لطف شوهر گرامی
فقط حسابی مریضی پس انداز کردم
هیچی نداشتیم. حتی همون جهیزیه که دوستان گفتن. الان یه خونه و یه ماشین داریم.
