دختر دو ساله ام دو تا شمعدون شیشه ای دکوری نوعروس رو زد به هم و پودز شد اصن یه لحظه پریدم ک بگیرم ازش نرسیدم بهش
همسرم بین اون همه مهمون داد زد سرم ک مواظب بچه نیستی و فلان و بیسار با لحن بدی واقعا
منم از وقتی رفتیم اسیر بچه بودم فقط یلحظه غفلت کردم ک اون اتفاق افتاد
چیز گرونی هم نبود شیشه کدر بود
پامم برید شیشه
اعصابمم خراب شد
بچمم ترسیده بود همش داد میزد
پشیمون شدم ب رفتنم
با شوهرمم صحبت نکردم تا الان که رفت خابید
ازش متنفر شدم...