بازم خاطره از عروسیم😄 تو تالار چند تا بچه بدون دعوت آورده بودن فیلمبردارم به من هی میگفت اینا فیلمو خراب میکنن، منم ناراحت بودم هی خواهرم اینارو هدایت میکرد برن بشینن که من ناراحت نشم، روزی که فیلممو نگاه میکردم خیلی ناراحت شدم که چندبار بچه ها اومدن وسط، خواهرم میتونست همصدای من بشه واون فیلم برام قشنگیشو از دست بده، میدونین چی گفت ،گفت قبول نباید میاوردن ولی ببین چه همشون خوشگل پوشیدن، مثل فرشته هان اونام دل دارن خوشحالن،،، راستم میگفت همشون شبیه فرشته هان با لباس سفید و صورتی....
اولا خجالت نداره به حرف مردم اهمیت نده
درسته که خوب نیست زیاد طول دادن این دوران اما به هیچکسی هم ربطی نداره....
اگه کسی ازت پرسید شمام بگو مطمئن باشید اگر وقتش برسه حتما کارت دعوت میاد براتون،، نیازی به پرسیدن نیست
دوما اصلا نگران نباش عزیزدلم خدا بزرگه ایشالله به زیباترین شکل ممکن میری سر خونه بختت
سلام عزیزم صبح ساعت ۱۲ تماس گرفتیم عروس انقد مامانشو تحت فشار قرار داده بود که صبح ساعت ۱۰ رفته بودن مامانش براش خربده بود همونو پیدا نکرده بودن ولی مارک چک ۲ تومنی خریده بود براش
گفتیم پولشو بدیم قبول نکردن ولی مادر شوهرم ۱ تومن زد ب حسابشون
۳ تومنم سر جمع من و خاهر شوهر و مادرشوهرم کادو برده بودیم براش
مادر شوهرم گف دیگه کافیه لازم نیس کل پول شمعدونو باهاشون حساب کنید
