لباس عید همسرم پول لباس خودمو پسرمو میده هرچی بخوام بخرم
طلا هم همسرم پول داشته باشه برام میخره هر وقتم به مشکلی بخوریم راضی باشم میفروشه
مثلا طلاهای عروسیم فروختم برا خرید خونه دوباره کم کم یه دونه یه دونه برام میخره هروقت بتونه بعدا هروقتم بخواد من راضی بشم میفروشه مثلا برا خرید زمین ماشین هرچی
لباس و خوردنی و وسایل آرایشی هم نمیخوام بخرم چون برام میخره هروقت نیاز داشته باشم
دلم میخواد وسیله خونه بخرم که برقی هرچی نیازم میشه دارم
نهارخوری ندارم گرونه نمیتونم
پرده خونه مون دیگه داره خراب میشه بازم خیلی گرونه پرده بزرگی میخوام