سلام خانم ها من ۵ ماهه زایمان کردم از وقتی زایمان کردم شوهرم خیلی بد شده باهام خیلی اذیتم میکنه مثلا یه کاری داره انجام میده نمیتونه میاد اعصابما میریزه بهم دائم بهم متلک میندازه من بخاطر زایمانم ۵ کیلو اضافه وزن دارم باور کنید بازم با این پنج کیلو چاق نیستم و قیافمم تغییر نکرد و بگم به خودم نمیرسم اینجور نیست خیلی اهمیت به ظاهرم میدم شوهرم دائم میزنه تو سرم با اینکه تازگییا رژیم گرفتم ولی خوب طول میکشه تا مثل اولم بشم دست خودم نیست من اصلا فرصت ورزش را ندارم وقتایی که منو بچه خونه ایم نمیاد خونه وقتایی هم که خودش خونست میخواد منو ببره بزاره خونه مامانم که منم سعی میکنم نرم وقتی نمیرم اینقدر زندگی را زهرمارم میکنه از وقتی هم زایمان کردم مادرشوهرم خیلی شوهرم را لوس میکنه روزی چندبار زنگ میزنه قربونش میره و خیلی بهش محبت میکنه منم واقعا برای بچه داری دست تنهام وقتایی که بچم مریضه اصلا نه شوهرم کارش داره نه مادرش یوقت سراغ بگیره مامان خودمم دیسک گردن داره زیاد نمیرم خونش و ازش نمیخوام برام کاری کنه واقعا دست تنهام و واقعا فحشایی که شوهرم بهم میده منو آزار میده باور کنید منتظرم شبها بچم بخوابه و فقط گریه کنم منتظره منو تحقیر کنه و الکی دعوا راه بندازه خیلی اعصابما میریزه بهم نمیدونم چیکار کنم از یه طرف بچم خیلی ناارامه و سختمه از یه طرفم شوهرم واقعا ازارم میده
واقعا نمیدونی این اتفاقا برای چیه؟
یه نگاع از بالا بنداز .
یه زن که‌مادر یه کودکه و پدر اون کودک هم شوهر همون مادره توسط اون مرد تحقیر میشه حتی در خصوص طبیعی ترین‌چیز یعنی طبیعتِ بدنش و اضافه وزن بعد زایمان ک طبیعیه گاها!!! نت نستم تمام موضوع تاپیکو بخونم حالم بد شد . شب خوش . کشا بخورده ادما ارزش خودشونو بدونن با همچین موجودی چطور ب خودت اجازه دادی یه بجه بدنیا بیاری . امان از درد و‌جامعه ی لول پایین . اون بچه چ خواهد کشید
از خدا میخام یه ارامش بزرگ به زندگیت بده عزیزم
چیزی مصرف نمیکنه؟ از اینکه همش میخواد خونه نباشی میگم
بشین منطقی حرف بزن باهاش بگو از من ناراحتی
چی میخوای چرا همچین رفتار میکنی
ممنون عزیزم برام دعا کن راست میگی سعی میکنم بیخیال باشم اولین قدمم امشب بود که من اصلا کاری نداشتم یه وسیلشا گم کرده بود اومد شروع کرد منو فحش دادن جای خودم و بچم را جدا کردم قبلا تو هال میخوابیدیم پیشش اومدم اتاق بخوابیم چون واقعا بچم میترسه از صداش و شوکه میشه یهو امشب بخاطر صداش از خواب پرید و تا الان نا ارامی کرد
