اون 5 ماهشه من 4 ماهمه.. بچه هامونم پسر
اون بعد 8 سال حامله است.. البته نخواسته بود
من بعد 8 سال دومین بچمه. یه دختر 4 ساله دارم
.
حالا منو دیده خونه مادر شوهرم
از وقتی حامله شدم ندیده بود منو
بعد جواب حرفمو نمیداد
باهاش حرف می زدم تو چشام زل میزد ولی جوابمو نمیداد
همش روشو اون ور میکرد
من واقعا غصم گرفت.
خیلی حس بدی بود تو جمع اونجور میکرد جلو همه باهام..
عروسیمونم تو یه مدت 4 ماه پشت هم بود
کلا همش نا خودآگاه مقایسه میشدیم
همه ام بهم تبریک بارداری مو گفتن غیر اونو شوهرش
ولی من بهش گفتم مبارک باشه وقتی فهمیدم بارداره