پنج شیش ماهه ازدواج کردم.. امروز شنیدم ک شوهرم اولین نفر ب خواهرش زنگ زده و روز زنو تبریک گفته... اما دریغ از یه تبریک ب من.. از صبح کله ی بوق سحر پا میشم میرم سر کار و تا ساعت چهار و نیم عصر بدون ناهار واسه این زندگی سگ دو میزنم.. اما شوهرم حتی ارزش قایل نشد برام ک اولین سال زندگیمون چنین روزیو بهم تبریک بگه.. اونوقت خیلی محکم بهم گفت من به تو تبریک نمیگم
منم شب جامو ازش عوض کردمو هر چی منت کشید نرفتم پیشش
میخام بهش بگم نمیخام هیچ تاریخی از من توو یادت بمونه حتی تولدم...