2777
2789

اول این که خیلی مبارکتون باشه 

بعد شما خودتون گفتین برای من جشن نگیرین یا کادو و فلان نگیرین 

من خیلی حالم خرابه پست و تاپیک های این مدلی دیدم مامان من گفت هیچ کار نکنید امسال ما هر سال جشن مفصل میگرفتیم ولی امسال شرایط خاص داریم 

منم گفتم چون خودت گفتی هیچ کار نکردیم کار بدی کردم ؟ عذاب وجدان گرفتم یه وقت نکنه مامانم اینجور حس بد داشته باشه 🤔😫

دیاپکین اسبق              می خواستم بهار را به خانه ات بیاورم   و دیگر قانع نباشی  به گل های چسبیده به فرش    می خواستم بهار به پیرهنت بیاورم  و  از آنجا سفر کنم  به سرزمین های کشف نشده   اما هر دری باز کردم     پاییز در بادهایش از راه رسید     روی هر پنجره ای دست گذاشتم   زمستان  آخرین تصویر در حافظه اش بود   امروز من و بهار در کوچه ها می گردیم  و سراغت را از خرگوش های مرده در برف  می گیریم.                  

خوبه مثلن شنبه کادو و گل بگیرم بگم خواستم سوپرایز بشی چرت و پرت گفتم ؟

دیاپکین اسبق              می خواستم بهار را به خانه ات بیاورم   و دیگر قانع نباشی  به گل های چسبیده به فرش    می خواستم بهار به پیرهنت بیاورم  و  از آنجا سفر کنم  به سرزمین های کشف نشده   اما هر دری باز کردم     پاییز در بادهایش از راه رسید     روی هر پنجره ای دست گذاشتم   زمستان  آخرین تصویر در حافظه اش بود   امروز من و بهار در کوچه ها می گردیم  و سراغت را از خرگوش های مرده در برف  می گیریم.                  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

حالا جشن نمیگرفتی.ولی اگه عادت به کادو دارید .ی هدیه میخریدی یا ی گل .در همین حد .فردا بخر یا شنبه

اولش یه خواننده خاموش بودم😎ولنتاین97عضو شدم با کاربری 🍁خزان🍁21مهر 99سوپرایز شدم و تعلیق شدم یهووویی🧐😟خلاصه که یه تعلیقی ام به دلایلی نامعلوم😶🤐🤫

فردا یه جعبه شیرینی و گل بگیر برو پیشش . بالاخره جشن هم نگیرین یه شیرینی و شکلات رو باید ببرین و برین دست بوسی مادر عزیزم .ان شالله که خدا سایه شونو مستدام نگهداره روی سرتون 💚🍃

دختری از سادات هستم، بر دشمن مرتضی علی لعنت، ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم، خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو💚🍃

خب مشخصه میگن هیچی نگیرید آخه کدوم مادری میگه برام کادو بخرید و سوپراریز م کنید 

مرا به خانه برگردانید 🌔بدنم مهلکه ی شیهه ی شلاق شد 🪐من اگه خسته شبیه تن ایـران بودم ، من اگه لحظه ی پـایـانی انسان بودم ، خاطـرات تـو منو زنده نگه داشته هنوز..!!! منو از این غَـم جاودانه آزاد کن .... ما به دنبال خوشی نیستیم ، تنها میخواهیم قدری کمـتر رنــج ببریم !!! هرکجا مرز کشیدند ، بیا پُـل بزنیم ❣️.            خواستم آسمان باشم ، مُنـجی شهر نیمه جـان باشم ، آشیان پرنـدگان باشم ، با همین دست خـالی و سَردم :)) لینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید❤️
خوبه مثلن شنبه کادو و گل بگیرم بگم خواستم سوپرایز بشی چرت و پرت گفتم ؟

اره چرا شنبه فردا برین ما خودمون برا فردا برنامه ریزی کردیم

در کتاب چهار فصل زندگی،صفحه ها پشت سرِ هم میروند، هریک از این صفحه ها، یک لحظه اند، لحظه ها با شادی و غم میروند…گریه، دل را آبیاری می کند، خنده یعنی این که دل ها زنده است …زندگی، ترکیب شادی با غم است، دوست می دارم من این پیوند را گرچه میگویند: شادی بهتر است، دوست دارم گریه با لبخند را                                      قیصر امین پور♡
شما همونی هستی که چون پارسال روز مادر مصادف با روز خاکسپاری برادرتون بود  مامانتون گفته دیگه به ...

نه من نیستم

دیاپکین اسبق              می خواستم بهار را به خانه ات بیاورم   و دیگر قانع نباشی  به گل های چسبیده به فرش    می خواستم بهار به پیرهنت بیاورم  و  از آنجا سفر کنم  به سرزمین های کشف نشده   اما هر دری باز کردم     پاییز در بادهایش از راه رسید     روی هر پنجره ای دست گذاشتم   زمستان  آخرین تصویر در حافظه اش بود   امروز من و بهار در کوچه ها می گردیم  و سراغت را از خرگوش های مرده در برف  می گیریم.                  
مامان من😂


  سلطاااانه

مرا به خانه برگردانید 🌔بدنم مهلکه ی شیهه ی شلاق شد 🪐من اگه خسته شبیه تن ایـران بودم ، من اگه لحظه ی پـایـانی انسان بودم ، خاطـرات تـو منو زنده نگه داشته هنوز..!!! منو از این غَـم جاودانه آزاد کن .... ما به دنبال خوشی نیستیم ، تنها میخواهیم قدری کمـتر رنــج ببریم !!! هرکجا مرز کشیدند ، بیا پُـل بزنیم ❣️.            خواستم آسمان باشم ، مُنـجی شهر نیمه جـان باشم ، آشیان پرنـدگان باشم ، با همین دست خـالی و سَردم :)) لینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید❤️
کاش یه چیز کوچولو میگرفتین براش

خیلی اشتباه کردم اصلن متوجه نبودم تا وقتی که اومدم تو نی نی سایت فهمیدم چه قدر بد شده

دیاپکین اسبق              می خواستم بهار را به خانه ات بیاورم   و دیگر قانع نباشی  به گل های چسبیده به فرش    می خواستم بهار به پیرهنت بیاورم  و  از آنجا سفر کنم  به سرزمین های کشف نشده   اما هر دری باز کردم     پاییز در بادهایش از راه رسید     روی هر پنجره ای دست گذاشتم   زمستان  آخرین تصویر در حافظه اش بود   امروز من و بهار در کوچه ها می گردیم  و سراغت را از خرگوش های مرده در برف  می گیریم.                  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792