بیاید تعریف کنم از زبون خودش
.
14 سالم بود حامله شدم.. شوهرم رفت سربازی. دهات بودیم اون موقع.. رفتم خونه مادرشوهرم
که دو تا جاری بزرگمم اونجا بودن...
اونا از من بزرگ تر بودن و بچه داشتن
و نمیذاشتن برم خونه مامانم
وقتی که زایمان کردم.. شوهرم نبود. سربازی بود
منم شیرم از سینه هام نمیومد
یه طور عجیبی سینه هام درد میکرد