سلام. من تو عقدم امروز صبح با مامان بابام رفته بودم بازار. تو ماشین بودم چندتا پیام عاشقانه به شوهرم دادم ک بعد ده دقیقه جواب داد واسه من خیلی دیره ولی چیزی نگفتم بعد پرسیدم کجایی بهم گفت ..... هستم با دوستم منم چیزی نگفتم موقع برگشت جایی ک اون بود سر راهمون بود دیدم ک یه زن با دوستش بیرون اومد. منم زنگ زدم به شوهرم و گفتم کجایی و با کی هستی دوباره همون حرف قبلی شو گفت. بعد گفتم کسه دیگه ای باهاتون نبوده گفت نه بعدش منم گفتم پس اون ژنه کی بود ک بیرون اومد بعد قهقهه زد و گفت نه بابا کدوم زن
منم یه گفتم پس اون زنه کی بود ک من دیدم و چه ....میخورده. بیاین تا ادامه شو بگم 😔