بیاید راه حل بدین/بابام زن بگیره؟

کوتاه نیا 

بهش بگو اگه زن میگیری فقط برا خودت میگیری در حق ما هیچ لطفی نمیکنی 

پشت مامانتو بگیر بخدا اگه تو یچیزیت میشد و مامانتم حال روحیش اوک بود مامانت تا پیری و دم مردنتم ازت مراقبت میکرد سخته اما تو از پسش بر میایی 

اگه میبینی فامیل زیاد از حد دخالت میکنن مستقیم بزن تو دهنشون ک دیگه ازین کارا نکنن هر چیزی حدی داره

ایشالبه ک خوب شه ❤❤

فامیل دهن گشاد دارن وبعد توی خونه خودشون هستن 

خودتون بدبخت نکن مخالفت علنی کن 

نیرو کمکی وخدمت کار بگیرین 

عزیزم دعا چیه یکبار جدی برخورد کن بزار بفهمن بزرگ شدی یک داد و بیداد کن بگو اصلا زیر بار نمیری یک برخورد هم با فامیل بکن بگو ما از شرایطمون راضی هستیم دخالت نکنیم. اصلا نقش قربانی بازی نکن که واقعا قربانی میشی

جامعه ما چنین حقی رو به زن نمی‌ده و دیدش به اون زن تغییر می کنه

شما انگار ازدواج رو ی قرار داد می بینید ، تا وقتی سالمن کنار هم بعدش یکی مریض شد طرف مقابل هر غلطی بکنه

قضیه رو جنسیتی نکنم ؟ 

مرد حق گرفتن زن دوم داره ولی زن نداره

اگر خوبه چرا این حق رو به زن هم ندادن 

اگر بده چرا به مرد اجازه دادن 

این حق زن دوم گرفتن به خودی خود جنسیتی هست 

دور از جون شما بیمار شدی 

همسرت زن دوم گرفت ، میشه حست رو بگی ؟ 

مشکل نداره عزیزم. ولی یک دختر همه چی و مادی و معنویی برای خودش میخواد اونم حق داره . داره ازدواج میکنه. شمایی که باید جلوی این داستان وایسی

بگو بابا یکی رو بگیر بیاد کمک دست من کارای خونه رو بکنه، من هیچ مشکلی ندارم... بعدشماگر بابات و فامیلا خیلی اصرار دارند بهتره عقد موقت باشه واسه یکی دوسال یا بیشتر... ولی عقد دائم نباشه که اگر دیدید با هم نمیسازید و مشکلاتی داره پیش میاد، مهریه اون خانوم رو بدید و بشه اون رابطه رو تموم کرد... تو عقد دائم کلی حق و حقوق به اون خانوم تعلق میگیره و اگر شما مشکل داشته باشید هم بابات طلاقش نمیده (فامیل نمیگذارند)

اینو جدی بگیر  خیلی مهمه تازه اونی که بچه داره وازدواج دوم باشه فقط فکر بچه های خودشه  وتازه شاید وحتما بچه اورد اونوقت چی زجر روی زجرها

مجرد هم که قطعا بچه میخواد

سلام عزیزم ببخش اینو میگم ولی اگه مامانت فوت میکرد پدرت میتونست ازدواج کنه درسته مادرت الان حالش خوب نیست ولی این اتفاق بیفته ممکنه همه چی یادش بیاد 

در چه حد بیمار؟ فکر کنم اگر اونقدری مریض باشم که بود و نبود خودش و بچه هام واسم مهم نباشه و کاریم برای خودم و زندگیم نکنم (نخوامم کاری کنم) زن گرفتنشم اذیتم نکنه، اما خب اگر یه بیماری باشه که بود و نبودش برام فرق داشته باشه و فقط از نظر جسمی توان نداشته باشه، قطعا قلبم هزار تیکه میشه و شاید طلاق بگیرم ازش که بی معرفتی کرده در حقم...

بعدشم این همه خانوم که طلاق گرفتند و دوباره ازدواج کردند پس چی اند؟ نگاه جامعه دیگه واسه کسی مهم نیست...