2777
2789
عنوان

تو دوراهی موندم❌

127 بازدید | 12 پست

دوستان تاپیک های قبل رو بخونید متوجه میشید که من قطع رابطه ام بخاطر اینکه مادر شوهرم بخاطر حرف یه نفر دیگه درمورد من فکر بد کرده در واقع تهمت زده در صورتی که میتونست اول از خودم سوال کنه خلاصه یه همچین چیزی

حالا دیشب شوهرم میگه که با خواهرم حرف زدم خواهرم هم اون روز اونجا بود یه بنده خدا یه حرفی رو که ما تو یه جمع زدیم رو بازگو میکنه میگه من همچین گفتم بدون منظور اینو میگه بعد مادر شوهرمم اونجا بوده با خودش فکر میکنه من منظور بدی داشتم و درمورد اونا حرف زدم فقط تو خیالش فکر کرده تو تصوراتش خیالبافی کرده بدون هیچ دلیل منطقی 


شوهرم میگه که بیا روز مادر میریم خونه مامانم اینا منم حرفا مو به شوهرم زدم گفتم که هرکی جای مادر تو بود همچین کاری نمیکرد بخاطر یه حرف بی معنی مثلا تو ذهنش منظور بگیره بعد بیاد بیوفته به جون من این خیلی اشتباهه در ‌واقع به من تهمت زده منم نمیتونم بیام خودش اشتباه کرده باید هم خودش بیاد اصن معذرت خواهی هم نکنه اما اون بیاد منم مث یه آدمی که هیچ اتفاقی نیوفتاده خیلی خوب و طبیعی باهاش رفتار میکنم من هیچ وقت عروس بدی براش نبودم اما اون هی می‌خواد سو استفاده کنه از سادگی من

حالا نظر شما چیه برم یا نرم چطور رفتار کنم؟؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

والا من نظر ندم بهتره چون مادرشوهر جماعت تو این موضوع ها خودشونو ب خریت میزنن و هرچقدرم توضیح بدی نم ...

نمی‌دونم چه مشکلی داره هرچی کاری بهش نداشته باشی بیشتر بهت میپره 

از من میشنوی برو دنیا اصلا ارزش نداره ....من خیلی ناراحت می‌شم بعضیا اینقد به خونواده شوهر نفرین میکنن اونم مادره پسر بزرگ کرده من دوتا شونو بزرگ کردم وادارشون کردم درس خوندن حالا خدا و شکر سرشون گرم کارشونه بزرگم زن گرفت .....خداروشکر ....

از من میشنوی برو دنیا اصلا ارزش نداره ....من خیلی ناراحت می‌شم بعضیا اینقد به خونواده شوهر نفرین میک ...

قطعا ارزش نداره اما آدم قلبش درد میگیره که بدون هیچ دلیلی با این همه خوبی آخرش اینجوری جوابت رو میدن

نمی‌دونم چه مشکلی داره هرچی کاری بهش نداشته باشی بیشتر بهت میپره 

حالا خوبه دوری قیافه نحسشو کم میبینی منکه با من زندگی میکنه چ بگم اسایش ندارم تک ب تک حرفاتو با تمام وجود درک میکنم

از من میشنوی برو دنیا اصلا ارزش نداره ....من خیلی ناراحت می‌شم بعضیا اینقد به خونواده شوهر نفرین میک ...

میدونیم دنیا ارزش نداره پس دنیای ما چی ارزش خراب شدن داره دم ب دیقه اعصابمون خورد بشه کلی ناراحتی غمو غصه 

میخاستن هعی ب ما بپرن و مارو اذیت کنن چرا ب پسرشون زن گرفتن این چ معنی داره 

چی بگم والا  بنظرت برم یا نه احساس کوچیک شدن میکنم

برو ولی مثل قبل نباش بابت سو تفاهم توضیح نده بحثو باز کرد فقط گوش کن اینجودی اون بیشتر حرص میخوره و توام پیش همسرت خوب دیده میشی ک میگ بله خانم من نه بی ادبی کرد ن چیزی گفت فقط گوش داد پس تقصیر رو روی مادرش میلینه

به نظرم بی توجهی کن.نه تو این مورد تو بقیه اتفاقای زندگیت.انگار اصن وجود ندارن اینجوری راحت تری.اعصاب خودت مهمتره.کم رفت و آمد کن و سرسنگین باش .اشکالی ام نداره اگه بری روز مادر .بعضی کارا رو آدم به خاطر شوهرش انجام میده.چون اگه نری ممکنه بگن چقد کشش میده و بی جنبس ولی باز خودت اخلاق شوهرتو بیشتر می‌دونی اگه میبینی مهم ام نیست خوب میشه ام نری

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792