قرار بود خواهرمو سوپرایز کنیم تو به کافه خفن کیکو داشتم میبردم دی جی هم داشت تولد تولد میخوند دوربینا همه روم بود همینجوز که عشوه خرکی میومدم یهو پام پیچد خورد افتادم زمین
واسه نفرتی که تو دل همه جا دادی واسه رسیدن به همین لحظات پایانی،این یکیم واسه فقر تحمیلی حوادث طبیعی واسه هر تبیعضی که فک بکنی واسه تبیعدی واسه پیروزیه جلو پلیدی🙃🤍
یه بار توجمع همه خاله ها و دختر خالو زنداییهام نشسته بودیم به شوخی گفتن تو عاشق چی شوهرت بودی منم میخواستم بگم چیز خاصی نداره دیوانگی که یهو از دهنم در رفت گفتم چیزش واقعا خیلی بد شد
خدا جونم ممنونم که یه دختر سالم بهم هدیه دادی و برای حاجتم هرکی میتونه یه صلوات بفرسته
یبار رفتم مانتو بخرم مغازش یجور بود قاطی کردم موقع حساب کردن رفتم وایسادم جای فروشنده مانتو و کارتمو دادم ب ی مشتری ک حساب کنه اونم بد بخ هاج و واج مونده بود گفت من نیستم یهو دیدم فروشنده داره میخنده گفت شما اونطرف باید وایسید بعدم همه خندیدن بدیش اینه خواهر شوهرمم بود واااای اب شدم نمیدونم چرا انقد گیج شده بودمممم😒💔😂
کاش دنیا بهم یه دختر بده،که هرچی نداشتمو بهش بدم🤍،میخوام هرکی که نیستمو بهش بگم،کاش دنیا بهم یه دختر بده :)که بهش بگم چجوری محکم بره،میخوام بدون اجازه ی مرد نفس بکشه،میخوام پرنده هارو بدون قفس بکشه،میخوام فرشته نباشه ،خطا جزعی از زمینه،میخوام زن باشه،زن بمیره،زنیت همینه:)
قیافم نگم چقد جدی بود داشتم اسکار بهترین مجسمه دنیا رو میگرفتم که مامانه اومد از خونه بیرونم کرد 😕😂
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس تازهی من نسبت به تو رو بیان میکنه: " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی