2777
2789

مثلا من یبار دیدم یه سوسک تو کفش مادرشوهرم هست ولی نگفتم بنده خدا پاش گذاشت و کلی جیغ زد.( البته اونروز خیلی از دستش ناراحت بودم وگرنه حتما میگفتم)

یا یه دوست پر ادعا داشتم که اومده بود شهر ما باهم بریم بازار بعد گفت که چقدر مردهای شهر شما هیزن همش نگاه آدم میکنن منم دیدم صورتش جوهریه و بهش نگفتم و باهم رفتیم بازار و همه نگاه میکردن به بنده خدا و اینم فکر میکرد از خشگلیشه😂😂 بعد آخر کار تو آینه دسشویی دید و....

یه بار با دختر خالم قهر کردیم من هم میدونستم که پایه یکی از مبل ها شکسته اومد بشینه بهش نگفتم با ماتهتش افتاد زمین😁

یه روز یکی از اقوام که خیلی به من گیر میداد چرا حجابتو رعایت نمیکنی و اینا چادرشو وارونه سر کرد( اینجا بد میدونن) و رفت بیرون منم بهش نگفتم.

- یا یه بار مادرم بنده خدا آش پشت پا مامان بزرگمو پخته بود و کل فامیل دعوت بودن یکی از پسربچه ها اومد دمپایی دسشویی انداخت تو دیگ آش خدارو شکر کسی اونجا نبود و من با بدبختی درش آوردم ولی خب هیچ کسی اطلاع نداره

شما هم بگیر بخندیم یکم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فقط آخری🤢🤢🤢🤢🤢🤢

انسان غرق شود قطعا میمیرد! چه در دریا چه در رویا چه در دروغ چه در گناه  چه در خوشی چه در قدرت چه در جهل چه در انکار چه در حسد چه در بخل انسان بودن به تنهایی یک دین خاص است

منم تولد جاریم بود مادر شوهرم چون تولد من چیزی نمیخره ولی تولد اون اومد گفت زنگ بزن مغازه دار سر کوچه خانومه آخه. بگو اونجاس برم برا جاریت کادو بخرم منم از حسودی گفتم بر نمیداره بد 1 ساعت عذاب وجدان گرفتم واقعا زنگ. زدم البته زنه گفت ک مغازه نیس

گاهی لیاقتمون خیلی بالا تر از داشته هامونه

  یباراجیم مجرد بود با داداشم دعوا کردن میخاست بره دانشگاه لج کرد تف کرد تو چایی داداشم منم دیدم ولی بهم گفت بهش نگو😐😐اونم مثث چیی وسواس داره دیدم و نگفتم هیچوقت خودمو نمیبخشم😑😶😂😂😂

خواهرم بشدت ازمگس بدش میومدیبارتولقمه عسلش یه مگس نشست منم لقمه روپیچوندم دادم گفتم بخوروسطاش گفتم مگس توش بوداوای افسردگی گرفت اصلا.....البته بچه بودم کارم بدبوده خدایاببخش🤣🤣🤣

 یباراجیم مجرد بود با داداشم دعوا کردن میخاست بره دانشگاه لج کرد تف کرد تو چایی داداشم منم دی ...

😅😂آبجی منم تف کرده بود تو چایی مادربزرگم برد خورد(آخه خیلی فضوله و گیر میده)

من مامانم هر وقت خودش ظرف ها رو می شکست که بلا بوده ولی من وقتی من این کارو میکردم قضیه بر عکس بود😐💔

بعد یه بار که مامانم ظرف رو شکست گفت بلا بوده منم لیوان رو میز رو انداختم گفتم بلایه😂😂 

من نگفتنی نبود یه کار بد کردم اونم اینه که جاریم یه قوری برای مادرشوهرم خریده بود هی چپ و راست میکوبید تو سرمون مادرشوهرمم که اون کاری میکنه انگار خدا براش کار انجام داده هی هر روز میخواستم ظرف بشورم (اون موقع تو یه خونه بودیم) میگفت مواظب قوریه باش منم عمدا یه بار دستم زدم پشتش شکوندمش🙄 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792