۱۷ سالمه رشته تجربی ام درسامو کامل میخونم یه سالو نیمه پدرم فوت شده مادرم سر هر چیزی غر میزنه بهم گیر میده نمیزاره حتی با دوستام برم بیرون حتی وقتی خونه دوستام میرم مامانم هر ده ثانیه زنگ میزنه میگه بیا خونه بعدم ک میگم بعدا میام خب هرچی از دهنش در میاد بهم میگه😐خونه دوستم بغل خونمونه خانواده شم با مادرم در ارتباطه خب دوستم هروز میاد خونمون من زشته یه بار نرم
یا وقتی میرم بیرون باید هزار تا بهونه جور کنم قبل بیرون رفتن غر میزنه فحش میده بعد ک از بیرون میام تا خود صبح میاد تو اتاقم غر میزنه صبحا ام ۷ صبح سر چیزای الکی غر میزنه حتی تو خونه ام ارامش ندارم
خواهرم یه سال ازم کوچیکه وقتی از مدرسه میاد بغلش میکنه ولی وقتی من میام از مدرسه چشم غره میره واسم حتی جواب سلاممو نمیده هر چیزی میخره منت میزاره ولی خواهرم کلا برعکس منه از بچه گی حتی وقتی پدرمم بود تفاوت میزاشت بین منو خواهرم ولی میگه هردوتاتون برای من یه اندازه اید
نه میزاره از خونه برم بیرون نه میزاره دوستام میاد خونمون کلا منو یه زندانی فرض کرده به نظرتون چیکار کنم؟