2777
2789
عنوان

شوهرای همه اینجورین؟

709 بازدید | 61 پست

از سرکار میاد قبول دارم خسته میشه هم روحی هم جسمی درکش میکنم واس همین همیشه سعی میکنم تا بیاد خونه مرتب باشه،چای و غذا حاضر 

امروز منم بیرون بودم همسرمم سرکار بود من دندونپزشک بودم حتی پول دندانپزشکم نداد مامانمم دید دارم از درد میپیچم به خودم گفت من میبرم (درسته دندون خودشم درد میکنه نمیتونه بره دکتر چون حقوقش کفاف زندگیمونو نمیده) خلاصه هر دو با هم رسیدیم خونه تا رسیدم اومدم پیشش براش تعریف کردم چیشده و...بعد گفت گشنه اشه براش لقمه گرفتم تا برم غذا رو آماده کنم تو تایمی که داشتم غذا آماده میکردم کلا داشت با گوشی بازی می‌کرد بعدش هی میگفت آب بیار،استکان بیار چای بخورم و با مثلا یه چیز مسخره تو گوشی بود صدام میکرد بیا تا میرفتم میگفت اینو نگا کن منم واسع اینکه ضایع نشه الکی میخندیدم میرفتم دنبال کارم و...بعدش نونامون خشک بود گفتم عزیزم تا من شام رو آماده کنم توام نونا رو آب بزن گفت ببخشید خسته ام و...گفتم باشه آوردم نونا رو آب زدم بعدش سفره انداختم بعد غذا ظرف هارو شستم و اومدم جاهایی که کثیف شده بود رو پاک کردم و میوه آوردم تا اون موقع یکسره گوشی دستش بود و اصلا باهام حرف نمیزد ینی یه کلمه باهام حرف نمیزد منم خواستم گوشی دستم بگیرم گوشی رو ازم گرفت یکم ازم فاصله داشت گفت بیا پیشم بشین گفتم خب تو بیا نزدیک برا اینم خسته نیستی که بعدش هی تو سریال اینجارو نگا کن خنده داره سریال زیر خاکی منم قبلا اون سریال رو دیدم دیگه برام جذابیتی نداره میدیدم میخندیدم الکی بعدش میوه پوست میکنم دستمو گرفته که نگا کن بعدا پوست بگیر بازم چیزی نگفتم ینی در کل یه دیقه هم باهام حرف نمیزنه فقط الکی میگه بشین کنارم یا باید سرشو ماساژ بدم یا کمرشو اصلا ن درد و دل میکنه ن چیزی بعد میوه هم میگه پاشو جاها رو بیار بنداز امروز به حدی حرصی شدم که حد نداره شوهرای شما هم اینجوریه؟

تو عاشق ترین قلب دنیا را باختی...🖤🙃

نه والا همسر شما انگار كارگر گرفته…!!!

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 

اوهوم البته یه یک ربعی نیم ساعتی حرف می‌زنیم 

یه جایی خوندم که می‌گفت : هیچ وقت یک مادر رو سرزنش نکنید، چون خودش خیلی بهتر از شما این کارو بلده... هر روز یک احساس سنگینی و غم داره که مدام تکرار میکنه :کاش بیشتر بودم، کاش بهتر بودم و کاش مهربون تر بودم.      همیشه آخرش خوبه،اگه بد بود بدون  آخرش نیست      وقتی که تو رفتی و لبت نیست،به قرآن                       لنگ است بساطِ قم و این صنعتِ سوهان                    از روی لب توست که در حاشیه قم/هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش 😍😍😍🤪🤪                             چشم هایت عقیق اصل یمن /گونه هاقاچ سیب لبنانی /تو بخندی شکسته خواهد شد /قیمت پسته های کرمانی 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

واااا این رفتارا چیه؟!

شما هم به جای اینکه الکی بخندی میگفتی منم دندونپزشکی بودم درد دارم حوصله ندارم

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز