بعدا فهمیدم ک این دختره رو خودش واسطه کرده بود ک بامن دوست بشه راحت همو ببین هرشب یا اونا خونه ما بودن یا ما خونه اونا حتی کادو تولدم گرفته بود براش شیش سال از شوهرم بزرگتر بود دوتا بچه ام داشت وقتی فهمیدم نمیدونستم چیکار کنم چون کاری بود ک خودم کرده بودم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یکسال از ازداجمونگذشته بود فهمیدم باردارم ب طور ناخاسته خیلی خوشحال بود منم یجورایی خوشحال بودم گفتم شاید دیگ دست برداره ولی ن ادامه دار بود با زنداییش زنداییم با چند نفر دیگ ومن نابود شدم نابود
متاسفانه این عشق ما دوام نداشت و من مجبورم برای بچم تحمل کنم در سن بیست سالگی
خیلی تو رابطه سرده ولی همش دم از دوست داشتن میزنع ولی دیگ ی درصذم بهش اعتماد ندارم
و البته اینم بگم خانوادش وقتی فهمیدن باردارم خودشون آمدن آشتی کردن و گفتن بیاین پیش ما زندگی کنید بچمم خیلی دوست دارن ینی میپرستنش منتظرن بین ما بهم بخوره و بچمو بگیرن ازم نمیدونم چیکار کنم داغونم
بخدا تنها دلیل تحمل کردنم آبرو بابامه و بچم فکر اینک یساعت پیشم نباشه داغونم میکنه وگرنه هنوز یک نفر هست ک منتظره من جدا شم پا پیش بذاره هنوز دوسم داره