سلام بچه ها. چن سالیه ازدواج کردم . با دخترخاله اینای شوهرم خیلی رفتاروامد داشتیم .شوهر دخترخاله شوهرم پسرخاله شوهرمم میشه. بعد دیدم شوهرم بااین تماس تلفنی قایمکی داشت و رفتار مشکوک باهاشون قط رابطع کردم و کلی باشوهرم دعوا . الان چن شب پیش پسرخاله شوهرم ک میشه شوهر دخترخالش خودکشی کرده الان تو کماس هوشیاریش رو دوعه. شوهر من از صب میره بیمارستان دنبال کارای اونا و خونه خالش تاالان هنو برنگشته . همین مونده بود زنیکه بیوه شه .عصابم خورده الانم برنگشته. زنگیدم برنگشته بود کلی بش حرفیدم بیادم میدونم دعواس جای من بودین چیکار میکردین خودم دیروزباهاش رفتم . امروز نبردم هرروز بیکار نیسم بیفتم باش برم.شوهرم تابلوعه ک میخاره وگرنه ب اون چه تااین وقت شب میرع خونه خالش .دیشبم جلو چشم من با پسرخالش واون زنیکه رفتن بیمارستان
وای چ دنیای خرابی شده دیگه ادم نمیدونه ب کی اعتماد کنه
من بودم از همین الان تو فامیل چو مینداختم بصورت سوسکی که این شوهرت داره دورو بر دختر خالش میپلکه
اینجوری ابروش میره و دیگه از ترس ابروش نمیره دنبال کاراشون که مردمم بفهمن
نمیدونم فکر نکنم تو این شرایط دختر خاله بخاد لاس بزنه یا شوهر شما تور کنه
حتما زنیکش یه کاری کرده شوهرش فهمیده خواسته خودکشی کنه مواظب باش همچین ادمهای خیلی خطرناکن
اروم باش و بگو میدونم ناراحتی ازین جریان ولی یکمم حواست به ما باشه. اصلا برو خودت نیار برا چی ناراحتی
بعدش شماره خانواده شوهر دختر خاله رو گیر بیار به اونا بصورت نامحسوس با کیوسکی با خط یه آدم غریبه زنگ بزن بگو داداشتون نمرده پسر خاله ی این زنه داره براش موس موس میکنه.و تحریکشون کن یجوری که خوده دختر خاله بش بگه دیگه نیا
دقیقا. دلشه. بیادبش محل نمیذارم فقط چون واقعا عصابم خرابه از خونه خالش تااینجام یساعت راهه ساعت یکو دو اگه برسع .اما بش میگم من اینجو تحمل ندارم مارو تنها بذارع تااین موقه شب بره اونجا . البته مامان بابای شوهرمم اونجان
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
