2777
2789

بخاطر حس تنهایی که تو مدرسه دارم و اینکه همش فکر میکنم دیگران قراره مسخره و اذیتم کنن و آزارم بدن تنها چیزی که اومده تو ذهنم اینه که ترک تحصیل کنم چون واقعا نمیکشم از رفتار آدمای مدرسه خسته شدم 

با اینکه میدونم اینطوری مسخره دست فامیلا میشم ولی بازم همش خودمو اینطوری آروم میکنم 

یه چیزی بهم بگید آدما انقدر برام مهم نباشه رفتارشون

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نه اتفاقا برعکس خونواده ام خیلی پشتمن ولی تو مدرسه خیلی آزار میبینم از رفتار آدما واقعا خسته شدم

پس دقیقا مشکلت چیه؟

معمولا وقتی خانواده بچه رو میکوبه ،بچه نمیتونه حرف بزنه و دوست پیدا کنه

خدا حواسش به عاشقش هست…این روزام بد میگذره میشه برام دعا کنید،۱۴۰۱/۸/۲۴
پس دقیقا مشکلت چیه؟ معمولا وقتی خانواده بچه رو میکوبه ،بچه نمیتونه حرف بزنه و دوست پیدا کنه

حقیقتا مشکلم اینه که همکلاسیامو خیلی بالا میبینم و خودمو پایین من خیلی سعی میکنم به همه احترام بزارم و محبت کنم ولی این رفتار و از اونا دریافت نمیکنم واسه همین حس میکنم من مشکل دارم

حقیقتا مشکلم اینه که همکلاسیامو خیلی بالا میبینم و خودمو پایین من خیلی سعی میکنم به همه احترام بزارم ...

ببین این مشکلاتت دقیقااااا چند ساله منم دارم

اما من یه دوره کوبیده شدم در حد یکی دو ماه باهم بد رفتاری شده ها اما کلا عوض شدم

تو مدرسه با همه اوکی بودم بعد دانشگاه کم کم شروع شد

الانم دقیقا مثل توام خیلییی دارم تلاش میکنم اوکی بشم

خدا حواسش به عاشقش هست…این روزام بد میگذره میشه برام دعا کنید،۱۴۰۱/۸/۲۴
چیکارا میکنی واسه درست شدنش؟

من خودمو کشیدم کنار

خیلییی بدم کشیدم کنار قبلا کل جمعی ک میرفتم دست من بود حرف میزدم از همه چیز با همههه دوست بودم در حدی ک رازهاشو میگفتن

بعد اون قضایا دیگ نه حرف زدم و ن چیزی

بعد یه مدت خواستم تو جمع حرف بزنم استرس میگرفتم تپق شدیدددد میزدم و خیلی بد

الان حرف زدنم اوکی شده 

اما فعلا مشکل ارتباطی دارم 

خدا حواسش به عاشقش هست…این روزام بد میگذره میشه برام دعا کنید،۱۴۰۱/۸/۲۴
خیلی راحت آدمو تخریب میکنن و خودشون و از بقیه برتر میبینن احترام بزاری اصلا نمیبینن و انتظار دارن رف ...

راستش منم تقریبا همینطوری بودم

البته زیاد تخریب و اینا نبود

ولی بقیه رو معمولا بالاتر از خودم می دیدم و خیلی حس تنهایی داشتم یعنی قشنگ تیپیکال بچه ی مظلوم بودم

البته الانم هستما

اما الان دیگه مدرسه ای نیستم تو دانشگاهم اوکی بودم تا حد زیادی

تنها راهکار خوب که توی مدرسه انجام دادم و الان یادمه این بود که با یه دختر کم حرف توی کلاسمون که مثل خودم بود دوست شدم و خیلییی اوضاع بهتر شد

نمیدونم چرا نسبت به دوست شدن باهاش گارد داشتم البته شاید یکی از دلیل هاش این بود که قدش بلند بود و ردیف آخر مینشست و منم باید میرفتم پیشش با اینکه قدم بلند نبود

خلاصه سرمو گرم کردم یه جورایی

حتی اگر تو کلاستون کسیو پیدا نکردی مطمئن باش تو مدرسه آدمای کم حرف که دوستی ندارن هستن اونا رو پیدا کن و باهاشون دوست شو حتی اگر مثلا یکسال بزرگتر یا کوچیکتر ازت باشن . حداقل زنگ تفریح ها میتونید برید دنبال هم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز