بچه ها ماجرا اینه ک داداش من شماره یه دختری رو گفت یده من میخاست ازش خاستگاری کنه..(واقعا هم میخاد اشنا بشه برا ازدواج ن ک بخاد سر کار بزاره)بعد من نمیدونم چرا فک کردم باید از دختره اجازه بگیریم گفتم نمیدم خیلی بهش برخورد بعدم گفتم ب مامان بگو بهش بگه بعد با هم اشنا بشید دیگه خیلی بیشتر ناراحت شد..عصبانی شد..دیشب گفت دلم ازت صاف نمیشه ..منو چی دیدی ک شماره رو ندادی من هر جور میخاستم میتونستم بدست بیارم شمارشو..راست هم میگه..بعد کلا قهر کردیم امشب تولدم بود همه چی گرفته بود تولد برام گرفتن با اون یکی داداشم..ولی اصلا بهم خوش نگذشت خالم اینام بودن چن دیقه ک نشست پاشد رفت..بعدم اومدم خونه (خونه خالم گرفته بودن)دیدم رسید بهم داد گفت این هدیت ولی با نهایت ناراحتی بود گفتم من نمیخام نباید اینطوری کنی گفت اصلا حوصله ندارم..معلوم بود دوست نداشت باهام حرف بزنه و رفت... گفتم ازم دلخوری و قهری گفت اره گفتم ببخشید..چیزی نگفت ..حالا به نظرتون من چیکار کنم پولشو پس یدم؟
اینم بگم خیلی دستش تنگه ولی مبلغ زیادی رو داد یعنی برا ماها زیاده..
نه دلجویی کن منظورتو بهش برسون
خب نمیشه همینجوری آدم الکی شماره داشته باشه بره بگه از تو خوشم اومده که.بالاخره نباید طرف مطلع باشه؟
کارت درست بوده.
با سیاست باش بگو من اگه گفتم نمیدم دیدم تو چون ازش خوشت اومده و ممکنه خودت بری جلو اون دختره فکر کنه داری سرکارش میزاری جواب رد بده تو ناراحت بشی بگو تو برادر منی هم خون منی چی بهتر از این ک من خوشبختیتو ببینم یکم زبون بریز بگو من گفتم مامان خودش پیش قدم بشه ک همه چی درست پیش بره ک ب نتیجه برسی داداش جون
میگه نخاد خب جواب نمیده مشکلش اینه میگه من داداشت بودم تو منو چی دیدی ک ندادی..کلا خودش همیشه میگه باید به خود دختر گفت محترمانه مطمئنم رفتار میکرد..مامانم هم همینو بهش گفته بود ولی ناراحت شد خیلی..بهم گفت هیچ وقت منو داداشت ندونستی..هیچ کاری برام نکردی..
[QUOTE=267873536]میگه نخاد خب جواب نمیده مشکلش اینه میگه من داداشت بودم تو منو چی دیدی ک ندادی..کلا خودش همیشه میگه ب ...[/QUOTE]
سعی کن با زبون رامش کنی بگو هرچقدم تو محترمانه رفتار میکردی ک جز اینم ازت بعید نیست ولی بازم مامان صحبت کنه ی شان دیگه داره و فلان ولی اصلا پول و برنگردون ک بدتر میکنی اینجوری غرورشم له میشه
[QUOTE=267873904]من دقیقا مشکلم نداشتن سیاسته همین ک مث این آدمای اوشکول حرفمو صاف صاف میزارم کف دست طرف ازش خ ...[/QUOTE]
بی سیاستی برای زن بده سعی کن بتونی خودتو حرفتو حفظ کنی من اولا میخواستم حرف بزنم شاید ب نظرت خنده دار باشه اما وقتی میخواستم حرف بزنم زبونمو میچسبوندم به سقف دهنم تو همون یکی دو ثانیه ب حرفم فکر میکردم بعد میزدم یا اصلا نمیزدم توام امتحان کن
میدونی عریزم این دختر در اصل اقوام صاحب کارمه ولی دور بعد داداش صاحب کارم منو میخاست من گفتم ن خیلی هم دنبال شمارم پیش زن صاحب کارم (دوستیم با هم)رفته بود ندادن منم ترسیدم گفتم میگن شماره رو از خواهرش گرفته یا بره ب صاحب کارم بگه ولی خب دختره دانشجوی فرهنگیانه یعنی فک میکنم نباید براش مشکلی میبود من همون روزم ک داداشم گفت از واکنش دختره ترسیدم..از این ک بره بگه ب صاحب کارم ک فکر کنم اشتباه بود کارم..ک بهش گفتم اگه به صاحب کارم بگه چی..
