میفرماید:
وَ إذا تُتْلَی عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مفسْتَكْبِراً كَأنْ لَمْ یَسْمَعْها كَأنَّ فِی اُذُنَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ ألِیمٍ؛[٧]
حاصل مضمون آیهی شریفه آن كه: آدمی كه به لهوالحدیث مأنوس گشته و خوراك روحیاش ساز و آوازهای محرّك و مهیّج باشد، تدریجاً مبتلا به یك نوع بیماری روحی میگردد كه قرآن حكیم از آن بیماری تعبیر به «وقر» میفرماید:
كَأنفی اُذُ نیه وَقْراً؛[٨]
یعنی سنگین گوشی. گوش جانش سنگین میشود به طوری كه شنیدن آیات الهی و درك حقایق آسمانی برای او غیر ممكن میگردد. وقتی آیات خدا بر او خوانده شود، با یك نوع تكبّر و انزجار و تنفّر، از آن روگردان میشود، گویی كه اصلاً نشنیده است!
فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ ألِیمٍ؛
پس بشارت ده به چنین آدم بدبختی كه عذاب دردناك در كمین اوست.
آیهی چهارم
خداوند حكیم بهمنظور توجّه دادن بشر و آگاه ساختن انسان به طرق اضلال و اغوای شیطان، خطاب به شیطان میفرماید:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ...؛[٩]
هر كدام از آنها را كه بتوانی با صدای خود تحریك كن...
"استفزاز" در لغت عرب به معنی ازعاج بعد الاستخفاف است. یعنی چیزی را اوّل سست كردن و سپس از جا كندن.[١٠]
میخی كه در تختهای یا زمینی سخت، محكم جا گرفته است به آسانی كنده نمیشود امّا وقتی اطراف آن را خالی كردید و پایهاش سست شد با یك تكان مختصر از جا كنده میشود. عقل آدمی بسان میخ پولادین در ساختمان وجودش به كار رفته است و كشتی وجود او را در دریای پرتوفان زندگی، آرام نگه میدارد و انسان عاقل به این آسانی تسلیم امواج هوسهای نفسانی نمیشود و خود را به هلاكت نمیافكند. امّا همین كه عاملی مخرّب و شیطانی به سراغ عقل آمد و به شل كردن پایهاش پرداخت و آن را سست و سبك ساخت، در آن موقع است كه آدم سستعقل و سبكسر با كوچكترین اشارهی شیطان و جنبش هوس، تكان خورده و از جا كنده میشود و تسلیم امواج تمایلات افراطی نفس میگردد و رو به فساد و تباهی میرود! و آن عامل مخرّب سست كنندهی پایهی عقل انسان، به بیان قرآن كریم، صوت شیطان است. تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه میگوید: صوت شیطان به غناء و مزامیر و ملاهی یعنی"موسیقی" تفسیر شده است.[١١]
موسیقی، آوای شیطان است
از نظر قرآن حكیم، سازهای مهیّج و آوازهای محرّك كه آدمی از شنیدنش تغییر حال مییابد و آب هوس در پوست قلبش میدود و بخار هوی در دماغ جانش میپیچد و دلش زیر و زبر میشود، به طور مسلّم صدای شوم شیطان است كه به وسیلهی آن به استفزاز آدمزادگان پرداخته و با مهارتی خاصّ، عقلهای مرد و زن، پیر و جوان را بیپایه و سست و سبك میسازد و آنگاه با یك اشاره آنان را از جا كنده و دنبال خود به میخانهها و رقّاصخانهها و مراكز فحشا و اماكن فساد میكشاند.
موسیقی، زمینه را برای گناه آماده و هموار میسازد
موسیقی، اعصاب را تخدیر كرده و عقل را مختلّ و دل را شهوتآلود میسازد و یك حالت التهاب در جان آدم بهوجود میآورد. مانند پارچهای كه به نفت یا بنزین آلوده باشد؛ چگونه آمادهی اشتعال و آتش گرفتن است و كوچكترین جرقّهی آتش كه به آن نزدیك شود شعلهور گشته و خسارتها بهبار میآورد؟ همچنین آدمی كه سروكار با موسیقی و ساز و آواز مهیّج دارد جان و دلش شهوتآلود است و آمادهی اشتعال به آتش عصیان وگناه. از شنیدن آن صداهای لطیف و شورانگیز، احساسات حادّ و آتشین جنسی در وجودش به هیجان آمده و همچون آدم تشنهای دنبال صحنهی گناه میگردد به طوری كه كوچكترین وسیلهای كافی است كه آتش به خرمن عفّت و ایمانش زده و او را به درّهی انحراف و تباهی بكشاند و بدبختیها به بار آورد