من الان دو تا بچه دارم
بعد چون کوچیکن و هوا سرد باشه وقتی میرم حیاط درو قفل میکنم میرم و زود برمیکردم ک نیان تو حیاط سرما نخورن
ی شب شوهرم داشت با بچه ها بازی میکرد من رفتم گلاب بروتون دستشویی
داخل ک بودم
هس در دستشوییو میزدن
هی میگفتم محمد صبر کن دارم میام دیگه باز درو میزد
همین ک درو باز کردم دیرم کسی نیست
رفتم داخل ب شوهرم گفتم تو ک کاری نداشتی مرض داشتی اسایشو از من گرفتی😂
بعد گفت چی میگی
گفتم چرا هی پشت سر هم در در در
گفت چی میگی من ک با بچه ها بودم
حتی پسرمم گفت ک بابا حیاط نیومد