من یه بار موقع نماز صبح بود هوا هنوز کاملا تاریک بود پاشدم وضو بگیرم ،،خونمون اپارتمان ۲ واحدی که درا روبرو همن بعد دیدم از بیرون سر و صدا وصدای چندتا پا میاد ،،،اتفاقا همسایه روبرومونم مسافرت بودن ،،فکر کردم از راه رسیدن ،از چشمی در نگاه کردم دیدم بیرون کاملا تاریکه،،اخه وقتی تو راهرو میریم چراغا خود به خود روشن میشن،،ولی اون موقع هیچ چراغی روشن نبود ،،هر چی نگاه کردم از چشمی فقط تاریکی مطلق بود ،،جای ترسناکش این بود که یه چراغ قرمز کوچیک کنار در اسانسورمون هست اون هی ناپدید میشد باز دیده میشد باز هی ناپدید میشد هی دیده میشد انگار یکی هی از جلوش رد میشد خلاصه که همینجور ادامه داشت من خیلی ترسیدم رفتم شوهرم بیدار کردم اومد در باز کرد ولی هیچکی نبود از همسایه هم خبری نبود،،در که بستم اومدم تو دوباره از چشمی نگاه کردم این بار چراغ اسانسور یه سره دیده میشد از اخر نفهمیدم چی بود و چی شد ولی فکر کنم کار جنا بود