من خودم با دخترهمسایمون ک بازی میکردیم از قرصای جلوگیری مامانم بر میداشتم میخوردم ک بازیمون واقعی باشه بعد ک بزرگتر شدم تا مدت ها میترسیدم بعدا حامله نشم😂😂
(ولی واقعا یادم ک میفته حالم بد میشه انقد خوردم از اونا)
ی بارم یکی از عروسکام پلکاش خراب شده بود ریخته بود پلکای خودمو قیچی کردم بچسبونم ب اون😑 بعد کلا پلکام از لای انگشتام میریخت چیزی نمیموند😂😂
تا ی مدت قیافم خیلی ضایع بود😶
شماام بگین بخندیم دورهم😍
😐😐😐😐😐
موهای بچها رو بُزچین میکردم
وای نه😂😂😂😂تباهم کردی
فکر میکردم خدا تو تو ابر ها زندگی میکنه
چون موقع دعا بالا رو نگاه میکردن😅
سر نماز جیش زدم هفت سالم بود برای خودشیرینی بابابزرگم داشتم نماز صبح می خوندم دسشویی شون تو حیاط بود زمستون بود نرفتم....
سوتین مامانم رو میدیم کلی نگران بودم چرا من نمیتونم ببندم
تف کردم تو چایی خاله بابام
ازش بدم میومد بنده خدارو🫠
من نوار بهداشتی برداشتم خیلی بچه بودم بعد برام جالب بود چجوری استفاده میکنن
من بچه بودم فکر میکردم سر راهی ام.اخه هیچ عکسی از بچگیم هیچ جا نیس.😑😑😑الآنم همین آرزو دارم 😅😅😅
قرص بارداری رو آدم گنده روده هاش بالا میاد میخوره تو چجوری میخوردی🥴
چه جالب
باید الان بازیگرمیشدی
هشت سالم بود کراش زدم رو طاهر تو سریال ستایش 🤣🤣🤣💩
خیلی سم بودی🤣🤣🤣🤣
