کاملا درکت میکنم
منم شوهرم قبل بارداریم میگف اگه بچه دار شیم شهرو شیرینی میدم نمیذارم اب تو دلت تکون بخوره نوکریتو میکنم... ولی الان چارماهه بارداریم
وقتی فهمید خوش حال شد ولی نه اونجوری که فکرشو میکردم ... مثلا میخواست اب تو دلم تکون نخوره ولی بعدظهری چنان دعوایی باهم کردیم که حس میکردم از عصبانیت و جوشی که میزنم الان بچم سقط میشه البته که تو دعوا منم کم نذاشت هرچی دلم خواست گفتم