چرا هر وقت به این موضوع فکر میکنم صبر میاد؟

عاخه من اصلا اعتقاد نداشتم مثلا داشتم جایی میرفتم صبر ک میومد مامانم میگفت صبر کن یه خورده بعد من گوش نمیکردم و میرفتم میدیدم مثلا باشگاه کلا تعطیل یا هزار تا مورد دیگه خیلی پیش اومده برام

نه عزیزم من نبودم

ممنون عزیزم انشالله

انشالله بسلامتی هر چ زودتر بهش برسی

نه مثلا امروز داشتم داروهایی که دکتر داده رو میخوردم با خودم یهو گفتم منم بچه دار میشم و فلان یهو صبر وومد دیگه دپرس شدم

ممنونم عزیزم انشالله با دعای خیر شما همینطور شما هم به آرزوهات برسی به زودی

بله عزیزم 

اواخر سال ۹۶ بود توی خواب یه صدا شنیدم که بهم میگفت تو بخواب امام حسین میخوان بیان به خوابت هر موقع دیدیش اینطوری قسمش بده تا به شما اولاد عطا کنن بهش بگو امام حسین تو رو قسمت میدم به اون حالی که حضرت زینب توی اون زلزله داشت...من این رو ک شنیدم با خودم گفتم کدوم زلزله مگه جنگ نبود تو کربلا؟کاملا بهت زده بودم یهو نمیدونم چی شد انگار که یادم اومده باشه با خودم گفتم آره دیگه زلزله ام بود همین ک اینو با خودم گفتم یهو انگار توی اون خواب دوباره خوابم برد یهو دیدم وسط یه بیابون خشک یه اسب سفید که امام حسین با لباسای جنگی سوارش بود اون حالت بهت زدگی من کاملا رفت  و تبدیل به گریه شد از ته دلم داشتم گریه میکردم از اون گریه ها که بعدش کلی آروم و سبک میشی دویدم رفتم چسبیدم از پای امام حسین همون جمله رو گفتم  بهش گفتم امام حسین قسمت میدم به اون حالی که حضرت زینب توی اون زلزله داشت  همین که خواستم بگم بهم اولاد بده نمیدونم هم خجالت کشیدم هم گفتم بذار یه جوری بگم که بیشتر دلش برام بسوزه گفتم امام حسین دیگه بسه دیگه تمومش کن بعدش اول از اون خواب انگار که بیدار شدم با خودم گفتم خوب شد گریه کردم من هر وقت گریه کنم خدا حاجتم رو میده بعد که اینو گفتم دیگه کلا از خواب بیدار شدم

چقدر بعد دیدن این خواب حال من خوب شد همین که چشمام رو باز کردم و خواب با خودم مرور کردم گفتم خدایا به من دیگه بچه ام ندادی ندادی من اصلا از امام حسین نخواسته بودم اصلا برا بچه دار شدنم دعا نمیکردم خیلی ناراحت و نا امید بودم اما این خواب امیدوارم کرد درسته هنوز بهم خدا اولاد نداده ولی هنوز دلم روشن راستش چند روز بعد دیدن این خوابم همین که داشتم با خودم میگفتم حتما خدا بهم بچه میده بازم صبر اومد حکمتش چیه واقعا نمیدونم