چیزی که اذیتم می‌کنه اینه که من تا این لحظه حتی پنج دقیقه هم گریه نکردم یا ابراز ناراحتی نکردم.
یعنی اگر ضبغه طلاق جاری شد ممکنه بعدش حالم بد بشه و ناراحت بشم.
میترسم بحران برام بعدش باشه.
چیکار کنم بنظرتون که بفهمم
چن وقته ازدواج کردی؟چن سالته؟دلیل جداییتون چی بود؟ازدواجتون با عشق بود؟
میترسم حس الآنم موقت باشه.
اونایی که تجربه دارید کمک کنید.
البته بگم که تو شش ماه گذشته زیاد برای این موضوع تلاش کردم و زیاد هم گریه کردم. ولی از وقتی به خانواده ها گفتیم و بعدش که اومدم خونه بابا که جمعا بیست روز میشه من حتی بخاطر ناراحتی یه قطره اشکی نریخته.
منم مثل توام ولی یه ذره ناراحتم نیستم و نخواهم شد
طلاق شرایط شما رو صددرصد تغییر خواهد داد به خصوص اگه پشتوانه مالی و روحی روانی نداشته باشید.
بهش فکر نکن به نظرم تا الان قوی بودی عقل به احساس حاکم بوده بعدشم مطمئن باش به همه جوانب فکر کردی ک آسیب نبینی
من اصلا ناراحت نیستم
من تو همین یه هفته که اومدم خونه بابام هم امتحانات رو خوب دادم هم کلاسی ورزشی ام رو رفتم. هم کار پیدا کردم.
نمی‌دونم بعدش چی میشه. میترسم اینا همش از شک بحران باشه.
واقعا شش ماه حلاجی کردم تلاش کردم زجر کشیدم خیلی حرفا زد که واقعا ناراحت کننده بود. ولی الان دیگه حتی یک درصد از علاقه ام بهش نمونده.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
