2777
2789

سلام نمیدونم چرا هرکاری کردم نتونستم خودم ثبت نام کنم هی میگه با عرض پوزش...این اکانت رو دوست دوران دانشگاهم بهم داد گفت خیلی ساله استفادش نکرده من بردارمش برا روزای ک لازمه

 من ۲۵ سالمه چن ماهه ازدواج کردم

سه تا خاهر شوهر دارم اونا سنشون بیشتره از شوهرم خیلی ساله عروسی کردن خونه اونا و مادرشوهرم کنار خونمونه ولی هر چهارتا خونهاشون وسایلش بروز نیست مثلا بجای فرش گلیم انداختن مبل ندارن وسایل تزیینی ندارن سرویس ظرفاشون قدیمیه تلوزیونشون ال سی دی کوچیکه در حالی ک وضع مالی خوبی دارن من جهیزیمو تکمیل و گرون قیمت اوردم اولین دختربابام بودم ک ازدواج کردم سنگ تموم گذاشت از هرچیزی بهترین خرید میدونم تو این اوضاع ی اتفاقی برا وسایلم بیوفته شوهرم باید چهارماه حقوقشو بزاره رو هم ک بخره خاهراشم هر کدومم ۲ ،۳ تا بچه کوچیک زیر۷ سال دارن ی برادر شوهر دارم میخاد زن بگیره زنش آبجی شوهر خاهرشوهرمهخاهره اومده خونم گفت یه چند روز مهمون از تهران دارم(ی روز بیان ک استراحت کنن ،ی روز جهاز برون،ی روز عقد،ی روز عروسی،ی روزم پاتختی،فرداشم آصه آصه برن) خیلی باکلاسن خونشو رفتم وضع خونه ما یجوریه ک نمیشه اونجا دعوتشون کرد توهم دسپختت خوبه هم خونت قشنگه میارمشون اینجا، این حرفش ک زد گفتم بدبخت شدم این میخاد منو کلفت مهموناش کنه ک خودش از عروسی لذت ببره و خونشم تر و تمیز بمونه گفتم من ک نمیتونم خاهرم مریضه هی باید برم مراقبش باشم گفت خب خونه خالیه من استفاده میکنم ،رو دروایسی گرفتم گفتم باشه ،نشستم فکر کردم ب بچها و بیخیالی مادراشون اخه خاهرای شوهرم هرجا باشن باهم میرن خونه منم هیچوقت دعوتشون نکردم چون بچهاشون هرجا برن ی خسارتی میزنن اونام عین خیالشون نیست تازه من نمیدونستم مهمونا چطور آدمایین فقط میدونستم ی خانواده۶ نفره هستن بچه ۲ ساله و ۵ ساله دارن ،اومدم هرچی وسیله تزیینی تو خونه بود گذاشتم تو اتاق خاب خودم تلوزیونمون گذاشتم تو اتاق(چون سابقه ۴ دفه شکستن تلوزیون خونه پدرشوهرم توسط پسرخاهرشوهرم رو یادم بود) چینی های گرونمو هم گذاشتم تو اتاق روفرشی پهن کردم چون قبلا بچه یکیش رو فرشام پی پی کرد هفته اول عروسیم و مامانش میخاست منو بخوره ک گفتم فرشم کثیف شد ،دکوری ها رو با کیسه های برنج محلی هامو ک بابام برام آورده بود همه رو گذاشتم تو اتاق در اتاقو قفل کردم و گوشتای تو یخچالمم همشو برداشتم بردم خونه خاهرم (اخه شوهر من نیسان داره و با زحمت و شب تو جاده قرون قرون پول درمیاره ولی حقوق خاهرشوهرم اینا ۲۵ ملیون ب بالاس) میدونستمم هرچی دارم مصرف میکنه رحم نمیکنه لوازم برقی هارو گذاشتم کابینتای بالا و هرچی شیشه ای داشتم هیچکدومو کابینت پایین نزاشتم بمونن

دقیقا روزی ک گفت مهمونا میخان بیان من گفتم میرم خونه خاهرم برا عروسی فقط میتونم بیام خاهرم مریضه کسی پیشش نیست

خاهرشوهرم ی پیام بلند بالا نوشت ک اگر اومدی تو این خونه قلم دو پاتو خورد میکنم وسایلتو کجا بردی؟ در اتاق چرا قفله ؟ هرروز ناهارت برنج ایرانی بوده از کجا میاوردی ک تو خونت نیست ،من فقد در جوابش گفتم اتاقمو چیکار داری گف اینا زن و شوهرن میخان رو تخت بخابن جوابشو دیگه ندادم روز عروسی جلو همه گفت زنیکه تو تاحالا کدوم گوری بودی ک الان موقع قر دادن پیدات شد هیچی بهش نگفتم شوهرمم گفت ولش کن چپ میرفت راس میومد تیکه مینداخت عروسی تموم نشد من رفتم خونه قلبم وایساد رو فرشیارو جم کرده بود جای لکه بزرگ خورش وسط پذیراییم ک مثلا سابیدنش و بدتر گند زدن بهش بود سوفله خوریم شکسته انداخته بود تو سطل

،یادگاری مامانبزرگم بود و خاهرای شوهرم همشون میدونستن حتی خودم ازش استفاده نمیکنم رو گاز و در کابینتا روغن ریخته بود تا رو گلیم آشپزخونم روغنی بود تو اون یکی اتاقم پر سطل پوشکای پی پی بود ک بوش کل اتاقو گرفته بود حتی پوشکارو نبسته بود

مهموناشون ک برگشتن منم حیارو قورت دادم گفتم لطفا وسایلتون رو جم کنین برید خونه میزبان خودتون گفتن مگه اینجا خونه خودش نیس گفتم ن چون خجالت میکشید شما خونشو ببینید اوردتون خونه من و فرشمو ب گند کشید گفتن این کار دختر کوچولوش بوده داشت ظرف خورشت رو میاورد ریخت ،گفتم برید بیرون لطفا ادامه ندید اونا ک رفتن خاهرشوهرام همه حمله کردن ب شوهرم ک باید این زنو از خونه بندازی بیرون ظرفو دخترم شکست ک شکست فدای سرش فرشات کثیف شد بشین بشورشون بعد گمشو بیرون ما زن برادر میخایم ک کمک حالمون باشه نه وقتی مهمون داریم پاشه بره خونه خاهرش عشق و حال ،خاهر کوچیکه گفت من خودم دیدم چند کیسه برنج محلی داشتی داداشم همین هفته پیش نصف لاشه ی بره از قصابی گرفت معلوم نیس کجا قایم کردی ک مجبور شدیم از خونمون جلو مهمونا گوشت و برنج بیاریم شوهرمم آدم کم رو و کم حرفیه فقد میگف خاهر شما درست میگی ،بعد ک رفتن گفت میخاستم بحث ادامه دار نشه ولشون کن اهمیت نده ،مادرشوهرمم گفت خونه داداششون بود هرکسی از خونه داداشش استفاده میکنه پ عیبی داره وسایلتو مصرف میکردن باز میخریدی خب، الان موندم بین این عفرینه ها چیکار کنم رهن و اجاره خونه اینجا بشدت بالاس شوهرم فقد از پس قسطا برمیاد ،چون شهریه ک اپارتمان نشینی رواج نداره اپارتمان هم پیدا نمیکنیم خونه هام کمتر از ۱۲۰ متر نیستن ۲۰۰ ملیون پیش میخان ،رفت و امدم قط کنم هرروز بخام برم خریدی بیرونی چیزی تو کوچه می بینمشون اخه مثل پیر زنا از صب تا شب دم در میشینن 

تو منی یا من تواک

م

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..

منکه بودم سکتع میزدم💔بزن تو دهنشون

  اگه دوست داشتی برای بابام دعا کن🥰سیاه قلم کار میکنم❤کاربری دست ۳تا دوسته🫶کاربر اصلی ام آموزش مجازی سیاه‌قلم دارم  ترمی ۷۵ هزارتومن اگر دوست داشتی بهم اطلاع بده اینستامو بهت بدم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دمت گرممممممم خوب کاری کردی

کیف کردم دختر همین که گوشتو برنجو بردی در اتاقتم قفل کردی اصلا کیف کردم دلم خنک شد 

زنیکه بیشور 

اصلا اهمیت نده 

دیگ هیچوقت اینجوری نزار خونت مهمون بیارن 

چطور بزنم وقتی من تنهام همه اونا باهمن 

خدا بهت صبر بده

  اگه دوست داشتی برای بابام دعا کن🥰سیاه قلم کار میکنم❤کاربری دست ۳تا دوسته🫶کاربر اصلی ام آموزش مجازی سیاه‌قلم دارم  ترمی ۷۵ هزارتومن اگر دوست داشتی بهم اطلاع بده اینستامو بهت بدم

مثل یه خانم بشین توی خونه ات 

وقتی نبودی نباید کلید میدادی 

حالا هم دیگه فکرش نکن کاری که شده یه درس ویک تجربه 

تو سال‌های سال باید با این قوم سروکار داشته باشی موهای خودت سفید نون وحرف نخور به کتف چپت بگیرشون  

من وفادارم همسایه ایم من بچه کوچیک دارم اینقدر حرمت نگه میدارم یا جایی برم سریع دستمال پهن میکنم زیر دست بچم ولی بعضی ها شعور وفرهنگ ندارن که باید سعی کنی روابطت را کنترل کنی 

خواهر شوهر خواهرم دقیقا همینو گفته بود خونه داداشمون دلمون میخواد بریزیم باشیم بچم خونه داییش نریزه کجا بریزه 

حالا فک کن خواهرم یک پست مدیریتی دولتی وخونه خیلی شیک وتمیز ومرتب فقط برا کندن وریخت وپاش میان خونش وایییییی

   آرامش سهم قلبی است که درتصرف خداست.    
تو تعریق کن ببینم چ بلایی سرت اوردن؟

حوصله ندارم

چون من اول زندگیم نیست که یکی باشه ۵ سال گذشته

تنها چیزی که میدونم

اینه فهمیدم شوهرم کم رو نیست

فقط من براش مهم نیستم..همین

الانم حالم ازش بهم میخوره

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز