خیلی اعصبیم خانوما شوهرم شیفت هستش فردا میاد
پنجشنبه ۴۰ پسر خالمه هر وقت حرف ۴۰ رفتنش شده شوهرم میگه نمیرم یا بزار ببینم چی میشه برمم تنها میرم
ما تو تبریز اونا تهران وقتی فوت کرد تنها با مامانم و داداشم رفتم
کاری هم نداره ها هفته بعد شیفت هست
بهش گفتم بلاخره تصمیم گرفتی که بری اخا باید ۴ شنبه شب راه بیوفتی
یکم حرف بارم کرد قطع کرد بعد زنگ زدم رد داد بازم رد داد یکبارم ور نداشت
منم از اعصبانیت گفتم ب تخ م داداشم ور نمیدارم حالم بده😔
من اگ تقصیری دارم بگین