سلام خانما❤
من نویسنده ام خیلی حرفه ای نه ولی از وقتی معلم ادبیات هفتمم گفت انشا بنویسید فهمید قلم شیوایی دارم خیلی ها تشویقم میکردن ولی اهمیت نداشت برام یواش یواش شروع کردم از داستان های کوتاه رمان نوشتم سه تا رمان نوشتم و انتشار دادم قرار بود یکی کمکم کنه آخری رو چاپ کنم ولی مادرم بخاطر کنکور اجازه نداد و جلومو گرفت چند وقت پیش متوجه شدم با کتابام نوشته هامو هم دادن بازیافتی💔
راستش شاید بخاطر سنم جدی نگیرید منو ولی حقیقتش هرجا رفتم از ترس همین سنم رو نگفتم ولی وقتی کار رسید به چاپ کردن سنم رو گفتم و باورشون نمیشد و تحسین شدم از مخاطب از ناشر از همه و حس خوبی داشتم
این روزا زندگیم سخت شده دلم میخواد بشینم داستانمو بنویسم ولی راستش یک سالی هست دست به قلم نزدم انگار نوشتن یادم رفته...
به نظرتون نوشتن داستان زندگیم کمکم میکنه؟