ی دوست پسر داشتم خیلی مذهبی بود باباش از ابن هایی بود که کاروان میبرد برای شهرهای مذهبی خودشم صنعت شریف ارشد میخواندانقدرمودب بود که نگو من باهاش حرف میزدم خندم میگرفت🤣🤣😶چند بارم باهم رفتیم بیرون تو مکان عمومی همش میترسید کسی ببینتش خیلی بچه خوبی بود ولی ب درد من‌نمیخورد😅😅😅
اخرش تو جلسات قبل ازدواج با شوهرم جلسات مشاوره دیدمش با ی دختر از این چادری خیلی مومن ها بود که ازدواج کنه
اره به ظاهر معتقد زیاد دیدم ،ولی در واقع لاشی
جدی میگما
نگاه میکردی میگفتی این مومنه بچه پیغمبره
ولی کثافتی بیش نبودن
هم معتقد داریم هم بی اعتقاد پولدار کدوم و بدم؟😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
