2777
2789

سلام بچه ها.من چندسال پیش عروسی کردم .شاید همتون سریع بگین خاطره چند سال پیش چه ربطی به الان داره .ولی آزاردهنده آرین خاطره زندگیمه.

شوهر من قبل از من خواستگاری دختر دایی اش بوده.ایشون خواستگاری همسرم رو که مادرش در واقع با تلفن انجام داده رد کرده .ولی مادرشوهر من همه جا پخش کرده که پسرش خواستگار زهرا(مثلاً)بوده و دختر خانم جواب رد دادن .همسرم این موضوع رو تو خواستگاری و آشنایی نگفت بهم ولی مادرشوهر خیلی خیلی سربسته بهم تو مجلس خواستگاری گفت(در این حد گفت که ما قبل اینجا فقط یک جا رفتیم خواستگاری که اونم برادررزادم بود و خودش رد کرده و ما هم کلا دندونش رو کندیم)خب من و خانوادم هم فکر کردیم یه مسئله کوچکه.من تو دوران عقد اصلا زهرا رو ندیدم ولی شب حنابندونم ایشون اومدن .من متوجه نگاه‌های همسرم شدم ولی خودم را دلداری دادن که چیزی نیست.ولی اصلا نتونستم با زهرا صمیمی باشم .خیلی باهاش خشک رفتار کردم که بخدا اصلا دست خودم نبود.همسرم فقط یه بار تو عقد برام تعریف کردکه از بچگی از دختر داییش خوشش نیومده و قسمت نشده و قضیه خواستگاریش همه جا پیچیده و بیشتر ناراحت بود که همه می‌دونم زهرا ردش کرده.من م خب ناخودآگاه بیشتر از خواستگاری حساس شدم..شب حنابندونم وقتی نگاه‌های همسرم و سردی رفتارش(یا شاید معذب بودنش)رو دیدم خیلی خودمو باختم.اصلا حسی به این اتفاققم نداشتم و فقط خواهرم متوجه حالم شد.باهاش خیلی راحتم و براش قضیه رو گفتم .وای واقعا راه حلی نداشتیم فقط اعصاب اون طفلک هم خورد شد.فردای عروسی وقتی رفتیم آتلیه حتی نمیتونستم یه کلمه با شوهرم حرف بزنم.عکاسمون مدام میگفت چرا اینطوری؟؟بخند ولی واقعا فقط نگاه‌های همسرم به اون خانم یادم نیومد.تو عروسی که اصل تایپینکمه مادرشوهر م دختر خواهرش رو نینداخته مدام وسط تا با شوهرم برقصه و شوهرم نرقصید زیاد ولی بچه ها فقط نگاهش روی این خانم بود .من ن ن ن عروس بودم بهترین آرایشگاه رفته بودم .اندامک عالی بود حتی نگاهم درست نمی‌کرد .چرا ما رشوهرم اینقدر بی رحم بود .چرا اینقدر خواهرزادم به نمایش میزاشت؟؟

چرا شوهرم که میدونستم دلش پیش اون خانمه اومد خواستگاری من و هیچی بهم نگفت و اینقدر خودش را با محبت نسبت بهم نشون داد.

من تو. دوران عقد فکر میکردم خوشبخترین زن دنیام و شوهرم خیلی باهام خوب بود چرا شب عروسی باید وقتی من با لباس عروسک میرقصیدم بجای من دختر داییش رو نگاه کنه







من اونقدر حالم بد بود که حتی میخاستم جشن رو ول کنم برم.ولی دلم برای بابا و مامانم سوخت که جلوی فامیلامون سرافکنده میشدم.

فکر کن داماد کنارت نشسته با چشماش داره یکی دیگه رو میداد.بهش آروم گفتم .فلانی بسه دیگه .جلو مردم رعایت کن .اصلا نفهمیدم .فکر کرد من طبق معمول با مامانش اختلاف دارم


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ولش بابا. هرکسی تو زندگیش ی چیزی داره تو گذشته ک شاید فراموش کرده باشه یا نکرده باشه 

بلاخره ولش. مهم الانه

اوایل میرفتی اینستاگرام متوجه میشدی چقدر زشتی. الان میای نی نی سایت، تازه میفهمی، اونايي که اینستاگرام هستن هم زشتن، چه برسه به خودت.😐 وقتی ببینم یکی اینجا با بی‌ادبی و گستاخی تبادل نظر میکنه برام مثه ی سگ میمونه که قلادش رو پاره کرده پس دوری میکنم ازش‌، نمیخام عصاب خوشگلم بهم بریزه بخاطر یه ادم بی ارزش🤷🏾‍♀️هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد، ‏بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد...!

شب عروسی که تموم شد رفتیم خونمون رفتم تو حمام و ساعتها گریه کردم.بهش گفتم حق نداری سمتم بیای.همش با خودم فکر میکردم من چه گناهی کردم که این نتوانم بود در حالی که من حتی دوست پسر هم نداشتم

الهی نسل هرچی ادم عوضیه ور بیوفته که با کسی بازی نکنن 

درکت میکنم اسی... 

دکترم فهمیده دردم درد بی درمان توست                            دیدنت را نسخه حال خرابم کرده است                              بی وفا داروی من گرمای دستان تو بود                              لطف کن دیگر نیا دکتر جوابم کرده است 🖤

مگه اون دختر چجوریه که شوهرت همش نگاهش روش بود ؟

 خدایا بی نهایت شکرت 🥰ممنون که بارها تو زندگیم بغلم کردی🥰هر وقت صدات زدم بازم مثل همیشه آغوشتو دریغ نکن🤗 و محکم تر از قبل بغلم کن😍 بحق بسم الله الرحم الرحمن الرحیم 😍یا الرحم الراحمین💞

مقصر مادرش بوده شوهرت دستپاچه شده از رفتار مادرش 

مادرشم مثلا میخواسته بگه آره ما باهم مشکلی نداریم هرچی بوده تموم شده و همه چی امن و امانه 

شوهرت اگه دوست نداشت هیچ وقت نمیومد خاستگاری 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز