سلام من شوهرم یه رفیق ک داره ک قرارازدواج کنه الان مجرده روازی تعطیل ازصب میادخونه مابقیه روزاهرشب خسته شدیم هم من هم شوهرم اماروشونداریم ک بگیم نیابعدمیخوایم جاییم بریم میگ کجامیرین من کجابرم خسته شدیم امشب توجمع نموندم گفتم میرم بخوابم بعدده دقه رفت بنظرتون چکارکنیم ک نیادادم بدی نیست اماازبس میادخسته شدیم امروزنتونسیم تابیرون بریم بخاطرش
چه بد چه بی ملاحظه اس من کلا رفت امد با دوست خوشم نمیاد
ی چن روز تحمل کنین ازدواج کنه
شما ک این همه صبر کردین ی چن روز دیگ هم روش
هیچ راهی ندارع جز اینکه با خنده و شوخی بهش بفهمونید نیاد یا یک دعوایی راه بندازید اونم دیگه نیاد
وا عجب رویی داره
خب هر شب یه بهونه ای بیارین یه بار بگین امشب خونه مامانم دعوتیم یه بار بگین خونه پدرشوهرم دعوتیم هر شب یه بهونه بیارین خب
خب باید بگین بهش دیگه، بگین مثلا این جمعه کار داریم و ...
اگه خیلی دوهزاریش دیر میفته و پرروئه هم رک بگین این مدل اومدنت خوب نیس و ...
خدا کنه هرچه زودتر ازدواج کنه اونوقت شما هم راحت میشین🙂
آدم خوبی بود که خونه زن و شوهر جوون رفت و آمد نمیکرد. همین کارارو میکنید که زندگیتون میشه سریال ترکیه ای
بچه هابنظرتون خوبه ک ب شوهرم بگم ک بهش بگه بازنم دعوام شده قرارشده دیگ رفیقامونوخونه نیاریم شوهرمن خیلی ادم ساکتیه تواین چیزاروش نمیشه منم بعدترازاون ولی بقران هرشب بخوام بامانتوشلوارلی بشینم سختمه بعدشم مثلامیگه شام چیه میگم قورمه میگ ای بابامن دوست ندارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز