سلام
دیگه از دست خودم خسته شدم متنفرم از خودم همیشه حال من، به حال بقیه بستگی داره، اونا خوب باشن منم خوبم اونا باهام بد باشن من حالم بده، دلم میخواد همیشه همه رو راضی نگه دارم بخاطر بقیه به خودم سختی میدم اعتماد به نفس صفر ، وقتی یه موضوعی و مسلط هستم بازم میترسم پا پیش بذارم بگم
سی سالمه متاهلم و فرزند ندارم،
همیشه منفی گرام ، یه کاری میخوام بکنم همه جوانب و می سنجم،آنقدر که خسته میشم و اون کار و ول میکنم،دوست ندارم خودمو تو آیینه ببینم حالم از خودم بهم میخوره، همش از خدا میخوام یه جوری منو بکشه، بعد میگم نه پدر مادرم از غصه من دق میکنن
پاسخ سلام عزیزم همه ما تو کودکی نیازهای خیلی مهمی داریم که اگر خوب برآورده نشه تو بزرگسالی مشکلاتی برامون به وجود میاره یکیش نیاز به محبت و دوست داشته شدن هستش من متوجه این نیاز شما هم هستم اما ما باید به ...
بارداری و استفاده از تله کابین
پاسخ مادر باردار در وهله اول باید خودش و جنین رو از خطرات احتمالی حتی تنشهای روحی و استرس دور کنه!
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید