سلام دوست گرامی
شنیدن داستان زندکی شما واقعا متاثر کننده بود و رنجی که کشیدید درکش برای من هم سخته
متاسفانه خیلی وقتها مسائلی که میتونه با رفتارهای مساله مدار و بالغانه راحتتر حل بشه به دلیل تعارضهای پنهان بین زوجین و خصواصا مثلث سازی های داخل خانواده از طرف هر یک از زوجین شکلهای پیچیده ای به خودش میگیره .
واقعیت اینه هرگز در حوزه های درونی و روانی نسخه آماده ای برای انسانها وجود نداره و بهتون تاکید میکنم حتمی و حتمی در شهری که هستید به رواندرمانگر معتبری مراجعه کنید چرا که حل این وضعیت به تنهایی ممکن نیست و امکان بدتر شدن شرایط خیلی زیاده .
اما میخوام با یک سوال و کمی توضیح بحث رو تاحدودی براتون شفاف کنم
وقتی یه نیروی به شدت قوی با یه شیء ساکن برخورد میکنه، چه اتفاقی میوفته؟
مغزتون سوت کشید، اینطور نیست؟
پاسخ سوال را نمیدونم اما به طور یقین ایده ای تو این زمینه وجود داره؛ وقتی این قضیه در حوزه رابطه بین اشخاص رخ میده ((هر دو طرف ماجرا رنج میبرند )) اینجا چند سناریو را در مورد این برخورد مطرح میکنم:
∗ یکی از زوجین بچه میخواد و طرف مقابل نه.
∗ یکی میخواد خارج از کشور زندگی کنه و دیگری نه.
∗ یکی تربیت مذهبی برای فرزنداناش میخواد و طرف مقابلاش نه.
∗ یکی خواستار آمیزش جنسی زیاده و اما دیگری نه.
اینها شرایط دشوار، پیچیده، دردناک و آشفته ای هستند که به ندرت راه حلهای ساده دارن.
نمایشنامه نویس بزرگ، جرج برنارد شاو، نظرش اینه که :"برای هر مشکل پیچیده، راه حل آسان اما اشتباه وجود داره."
شاید در حال حاضر ذهن شما دوست نداره این ایده را بپذیره ، ذهنتان به طور کلی سخت تلاش میکنه که راه حلی پیدا کنه: تحلیل، تحلیل، تحلیل، اندیشه، اندیشه و اندیشه. اما احتمالاً موفق نخواهدشد. حرفهای من رو باور نکنید ؛ تجربه خودتون رو بررسی کنید.
اگر در حال حاضر دچار شرایط دشواری هستی ، که به نظر میرسه هستی ، به این فکر کن در تلاش برای حل مشکل چقدر زمان صرف کردی ؟ بابت اضطراب، نگرانی، فکر و خیال، تجزیه و تحلیل، یا در فکر فرورفتن ، زندگیت رو هدر دادی؟
و این قضایا چه تأثیری بر رابطه شما داشته ؟
قضیه ناراحت کننده اینه که وقتی در مورد این قضایای دشوار فکر میکنیم، شریک زندگی ما مثل دشمن ما به نظر میرسه، و این فقط شرایط رو دشوارتر میکنه.
واقعیت ناگوار و سختتر اینه که: شرایط دشوار راه حلهای ساده نداره. میتونید این واقعیت رو بپذیرید؟
زندگی اونو(شرایط دشوار) به سمت شما پرتاب میکنه ، چنین انتظاری نداشتی ، این درخواست شما نبود. این را نمیخواستی، اما وجود داره ، این دقیقاً همان چیزیه که زندگی اونو نشانه میگیره ، دردناک و دشواره، غیر منصفانه است. اما نمیتونید اونو به زندگی پس بدید ،
بنابراین، آیا میتونید این واقعیت را گسترش بدید و فضایی برای احساس دردناکی که به دنبال داره ، آماده کنی؟ و آیا میتونید از رنج خود درست استفاده کنی؟
شاید میپرسی: چی میگی؟ دیوانه شدی؟"
راستش نه ... هر چند ظاهراً این طور به نظر میرسه ، از جمله مواردی که رنج در اون به شدت کارآمده، اینه که به شما کمک میکنه حسی را توسعه بدید که به آن "شفقت" میگن....
شفقت از دو عبارت لاتین کهن ریشه گرفته : عبارت اول به معنی: "با هم" و بخش دوم به معنی "رنج کشیدن" هستش. معنای لغوی کلمه میشه؛ شفقت. امروزه، استفاده جدید از این واژه معنای پیچیده تری داره. مفهوم شفقت توجه کردن به رنج و مرارت زندگی، توأم با روحیه مهر و محبت و آرزوی حقیقی برای کمک، تربیت یا حمایت از خودمون، اطرافیانمون و دنیا هستش .
عشق همه چیز نیست، عشق تنها چیز است.
سجاد بهرامی
روانشناس بالینی-هیپنوتیست
عضو رسمی انجمن روانشناسان بافتگرا امریکا
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید