2794
سلام خسته نباشید من و همسرم دو ماهه اومدیم خونه خودمون ولی همسرم خیلی مامانی هست فقط طرف مامانشو میگیره حتی اگه حق با من باشه. هروقت معترض میشم عصبی میشه داد میزنه .پیش مامانش اصلن بهم ارزش نمیده نمیدونم چیکار کنم.
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام سن خودتون وهمسرتون رو نفرمودید با توجه به اینکه دو ماه هست که زندگی مشترکتون رو شروع کردید این اختلافات تا حدودی طبیعی هست دونفر با دو تربیت و فرهنگ متفاوت وقتی زیر یک سقف میرن اختلاف نظرهای زیادی باهم خواهند داشت 4سال اول زندگی مشترک دوره بحرانی و سختی هست ولی یک نکته ای در صحبت شما بود که بهش اشاره میکنم چرا فکر میکنیدحالا که همسرتون ازدواج کرده باید خانوادش رو رها کنه. اینکه فرمودید همسر شما مامانی هست نشان دهنده این موضوع هست که شما در رابطه ایشون ومادرش حساس هستید مگه زندگی زناشویی میدان جنگ هست که همسر شما باید طرف کسی را بگیرد وطرف دیگه تنها بماند هدف از ازدواج رسیدن به ارامش در کنار همدیگر هست نه گرفتن همان ارامش نسبی اگر به مادرش به چشم یک فرد دوست داشتنی وقابل احترام نگاه کنید که سالها زحمت همسر شمارو کشیده دیگه حمایت همسرتون رو به حساب مامانی بودنش نمیزاشتید کمی به دیگران فرصت بدید تا بتونن شما رو بشناسند به جای اینکه بخواید با دلیل ومنطق همسرتون رو قانع کنید که حق با شماست اجازه بدید گذشت زمان این حس رو در همسرتون ایجاد کنه که قصد ندارید بین او ومادرش جدایی بندازید به این فکر نکنید حق با کیست به این فکر کنید که حق شما زندگی مشترک توام با ارامش هست وبراش تلاش کنید سعی کنید حتی گاهی همسرتون رو تشویق کنید که بامادرش تماس بگیره وجویای احوالش باشه همسر ما وسیله نیست که بگیم قبلا مال مادرش بوده وحالا به من رسیده اگر هسر شما ازشما بخواهد بین مادرتون و او یکی را انتخاب کنید میتونید؟؟ دوست عزیز اگر رفتار همسرتون ازارتون میده در جمع معترض نشید که خدای نکرده بی احترامی ببینید گله هاتون رو بزارید برای خلوت دونفره و زمانی که از نظر روحی اوضاع ایشون رو مساعد میبینید سعی کنید دراین زمینه اطلاعاتتون رو بالا ببرید . کتاب آنچه زنان باید درباره مردان بدانند را بخوانید موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سلام . غصم اینجا مینویسم چون هیچ کیوندارم.من ده ماه پیش با همسرم اومدیم خارج از کشور همسرم شش سال ای

پاسخ سلام دوست گرامی شنیدن داستان زندکی شما واقعا متاثر کننده بود و رنجی که کشیدید درکش برای من هم سخته متاسفانه خیلی وقتها مسائلی که میتونه با رفتارهای مساله مدار و بالغانه راحتتر حل بشه به دلیل تعار...