2794

درمان خودشیفتگی همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 201 بازدید

سلام. مطلبی که امروز در مورد خودشیفتگی بود رو خوندم، متاسفانه همسرم دقیقا پنج تا از فاکتورهارو داره . 

همیشه خودخواهی و عیب جویی هاش برام ناراحت کننده بوده اما هرگز به عنوان یه اختلال روانی به اخلاقهای بدش نگاه نکرده بودم، البته الان بعد از سالها دیگه باهاش کنار اومدم و خودخواهی هاش دیگه قلبم رو نمیشکنه و دیگه بهش اهمیت نمیدم، اما عیب جویی هاش بی محبتی هاش واقعا اعتماد به نفسم رو ازم گرفته. 

من چون نیازش به محبت و توجه رو میبینم خیلی بهش محبت میکنم ، توی همون یکی دو سال اول آنقدر بهش محبت و توجه کردم که دیگه کارهای احمقانش واسه جلب توجه رو دیگه انجام نمیده، مثلا بعد از یه دعوا ساده خودش رو میزد به غش کردن یا مریضی، وسایل رو میشکست یا میگفت میرم خودمو میکشم و حالا بعد شش سال زندگی مشترک آنقدر از من ایراد گرفته و خودش رو بالاتر از من دیده و بهم بی توجهی و بی محبتی کرده که حالا بعد از دعوا دیگه اون عین خیالش نیست و واسه من قیافه میگیره و زندگیش رو میکنه ، اونوقت من به سرم میزنه که قرص بخورم یا خودم رو بزنم به مریضی، البته تا حالا چنین کاری نکردم، ولی همین که میاد تو مغزم ناراحتم میکنه، دلم به حال خودم میسوزه که آنقدر بدبخت شدم. من دختر بسیار شاد و با اعتماد به نفسی بودم اما از اون دختر دیگه هیچی نمونده. 

میشه راهنماییم کنید که چطور همسرم رو درمان کنم یا حداقل حال خودم رو خوب کنم


اطلاعات تکمیلی

سن ۳۱ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام وقت بخیر 
اینکه شما علایم رو در همسرتون دیدید بلافاصله برچسب بزنید اشتباه هست تشخیص این مشکل باید توسط متخصص انجام بشه مدت و شدت و علایم همزمان و ... کلی فاکتور باید باشه تا بشه گفت این اختلال وجود دارد.
در مورد خودتون پیشنهاد میکنم کارهایی که از آنها لذت میبرید رو بیشتر کنید .به خودتون توجه کنید و روی اعتماد به نفس تون کار کنید .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید