سلام امیدوارم که خوب باشید .نکته ای که لازم هست بدانید اینست که هیچ انسانی در ابتدا اعتماد به نفس ندارند و این جزء ویژگیهای انسانی است .علت آنهم اینست که زمانی که تازه بدنیا می آییم هیچ چیز از دنیا و اینکه کی هستیم نمی دانیم و در طول سه چهار سالگی اول زندگیمان در ارتباط با اطرافیان و محیط هست که شناخت های کلی در رابطه با خودمان ، دیگران و این دنیا در مغز ما شکل می گیرد .متاسفانه در این دوران ما نوزاد هستیم و ناتوان و دیگران بزرگسال هستند و توانمند به همین دلیل این شناخت اساسی در ذهن همه ما ها شکل گرفته که دیگران توانمند تر از من هستند .راه حل بدست آوردن اعتماد به نفس اینست که در بزرگسالی توانمندیهای خودمان را ببینیم و در جهت رشد استعدادهایمان تلاش کنیم .در رابطه با اراده نداشتن باید به شما بگویم اینکه دیگران می گویند تو بی اراده هستی یا چرا از این شاخه به اون شاخه می پری ، ببینید همه آدم ها اگر به کاری که در حال انجام دادن آن هستند به اندازه کافی علاقه داشته باشند آنرا ادامه می دهند .هیچ اشکالی ندارد که فردی زمینه های مختلف را در زندگی تجربه کند .من قبل از روانشناسی ،حقوق و الهیات خواندم در زمینه روزنامه نگاری و مطبوعات کار کردم انواع و اقسام سازها را امتحان کردم و مدتی شرکت ساختمانی داشتم ولی زمانی که روانشناسی را پیدا کردم متوجه شدم که این رشته ای هست که به آن علاقمند هستم بنابراین بعد از آن تمام وقتم را صرف خواندن و یادگیری روانشناسی کردم و موفق شدم .از خودم برایتان مثال زدم تا مطمئن شوید که هیچ اشکالی ندارد تا زمانی که راهتان را پیدا کنید راه های مختلفی را امتحان کنید .ارزش زندگی به تجربه کردن آنست .اجازه ندهید دیگران با حرفهایشان شما را ناامید کنند .
سلام من دختریم 23 ساله
از 20 سالگی دانشگاه نرفتم و با اعتراض خونوادم جاهای مختلف کار کردم و الان بعد از گذشت 3 سال من تونستم یک حرفه رو تا حدود زیادی یاد بگیرم و این کارو تنها بزنم فقط مشکلم نداشتن اعتماد به نفس و ضایع شدن است میترسم از اینکه نتونم از عهده کسب و کار بر بیام و زمین بخورم .
به نظر شما راه حلش چیه ؟؟
کاربر گرامی لطفا سوال تون رو در صفحه اصلی بخش کلینیک مطرح کنید
سلام ممنون از توصیه هاتون ولی بمرور زمان باعث نمیشه مشکل ایجاد کنه اول زندگیم به خاطر اینکه نمیتونم یه تصمیم درست بگیرم یه کاری رو به سرانجام نرسوندم به پایان برسونم میترسم کارهای دیگه ای رو شروع کنم چون میگم من که یه روز نصف ونیمه رهامیکنم پس چه فایده ای داره اینکه از خودتون مثالی زدید میخوام بگم شما اون رشته هایی که انتخاب کرده بودید رو بالاخره تابه جایی رسوندین حداقل یه اطلاع جزئی دارید ولی من نه تا یه کاری رو شروع میکنم نمیتونم اوایل از پسش بربیام زده میشم میدونم هیچ کاری آسون نیست و هرکاریم سختی خودشو داره ولی تازمانی میره سراع کاری همه این چیزها یادم میره اصلا آدمی هستم که نمیدونم چی میخوام حالا جدا از این و اون خودم خیلی اذیت میشم احساس بی عرضگی بهم دست میده میخوام یه آدم مغرور بشم یه آدمی که همه ازم حساب ببرن و چون اعتماد بنفس بالایی دارم نمیتونم همش تو حرف زدن کم میارم و دوستم میاد بسراغم خودمم خسته شدم از این همش پشت اینو اون قایم شدم منتظرم یکی دیگه ازم دفاع کنه من بشدت به رشته حقوق علاقه دارم ولی الان میبینم فقط علاقه مهم نیست اراده مهمه که من ندارم منی که نمیتونم از خودم دفاع کنم منی که نمیتونم حرفمو بزنم چطور میتونم برم رشته حقوق بنظرم خنده داره همش هرکسی که مشکلی داشته باسه تاجایی که سعی دارم کمک میکنم روانشناس مدرسمون میگه من روحیم خیلی خوبه من آدمی هستم که فقط تونستم ظاهرمو حفظ کنم ولی در باطن هیچ داغونم تاحالا نشده یا نتونستم مشکلمو با یه روانشناس مطرح کنم نمیدونم اسمش ترس وخجالت اینکه مشکلمو بنویسم رو بیشتر ترجیح میدم ولی فکر میکنم خرف زدن بیشتر بهم کمک کنه ببخشید یکم طولانیه بنظرتون من چیکار کنم با این اوصاف
چه طوری میتونم ارادمو بالا ببرم اعتماد بنفس داشته باشم
ممنون
تازه وارد شدم فعلا نظری ندارم اگر به سوالم جواب بدن که عالی میشه