2794

سلام خدمت شما،  با یه پسری آشنا شده بودیم به هدف ازدواج و با اطلاع خانواده، داشتیم هم رو میشناختیم و بعد از کلی ابراز علاقه به من بدون هیچ توضیحی دلم رو شکست و رفت. چند ماه میگذره منم عاشقش نبودم ولی یه جوری شدم چون اون برام ارزش قائل نشد همش دوست دارم بقیه منت کشی کنن ازمن و شبها کابوس میبینم که یکی ولم کرده، از ازدواج ترسیده شدم و از طرفی اعتماد به نفسم خرد شده، سرم شلوغه ولی مثلا کابوس میبینم ازدواج کردم منو نخواسته همسرم و کل روز روی روح و روانم اثر میگذاره، چگونه به خودم کمک کنم، البته بعد از ایشون هم کسی من رو نخواسته که حس بدم رو تشدید کرده، در ضمن مدت زیادی گذشته از موضوع

اطلاعات تکمیلی

سن 23 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم.قطعا روزهای سختی رو گذروندی و اسیب دیدی. ولی مشکل اینجاست که رفتار بد اون فرد رو به احساس ارزشمندی خودت گره زدی. به تعداد آدمهای روی زمین، روشهای تربیتی و رفتاری وجود داره و با یک نگاه به اطرافت متوجه میشی عکس العمل چند فرد مختلف مثلا به یک تصادف در جاده بسیار متفاوته.یکی می ایسته کمک می کنه.یکی حرص میخوره که ترافیک ناشی از تصادف باعث تاخیر قرارش میشه و به زمین و زمان بد و بیراه میگه.یکی در ذهنش مقصر تصادف رو تعیین می کنه.یکی بی خیال رد میشه.یکی متلک میگه که اگر رانندگی بلد نیستید چرا میایید توی جاده، یکی کنار جاده می ایسته و با هیجان تماشا می کنه و.......در روابط با ادمها چه عشقی و چه کاری هم همین تفاوتها باعث ایجاد کدورت یا خشم میشه.اون فرد قطعا کار درستی نکرده که بی خبر از رابطه خارج شده ولی گاهی پیش میاد که حتی خودمون هم در تصمیماتمون مراقب فرد مقابل نیستیم و به منافع یا نیازهای خودمون توجه می کنیم. در هر صورت اگر تبعات منفی اون اتفاق هنوز با شماست لازمه با کمک روانشناس بار دیگه اعتماد به نفس تون رو احیا کنید.

تجربه شما