خانم دشتی مجددا مزاحمتان شدم. از اون حالت هیجانی سریعا خارج شدم و بیشتر از دو روز دوام نداشت. دوباره

خانم دشتی مجددا مزاحمتان شدم. از اون حالت هیجانی سریعا خارج شدم و بیشتر از دو روز دوام نداشت. دوباره به روال سابق برگشتم و نگرانی هام مجددا خودشون رو نشون دادند. در کنار این اقا احساس میکنم در حال رشد هستم و یه مقدار از رفتار هایی که داشتم و به نظرم با وضعیت ایشون جور در نمیومد رو تونستم اصلاح کنم. مثلا از رانندگی به عنوان نقطه ضعفم یاد کرده بودم ولی الان تو اتوبان رانندگی میکنم یا بدون ترس تماس های تلفنی انگلیسی رو جواب میدم. به دوستان سابقم زنگ زدم تا روابط اجتماعیم رو بیشتر کنم. سوالم این بار اینه که من کلا تمام نقطه ضعف هاشون رو میبینم ولی دیگه اونقدر ترسناک به نظرم نمیاد، ایا این همه ادامه هیجاناتم هست و نباید اینجور فکر کنم؟ مثلا ایشون به نظر من باهوش کار نمیکنه، یعنی میتونه پول بیشتر با تلاش کمتری در بیاره. اوایل این موضوع برام مهم بود ، الان هم هست ولی شدتش خیلی کم شده. کلا تو یه حالتیم که نحوه غذا خوردنش، راه رفتنشون برام داره عادی میشه. ممکنه بعدا دوباره این حالتها به نظرم غیر اجتماعی بیاد؟ البته من به شما اطمینان میدم که هر اتفاقی هم بیفته مراحل اشنایی ما کمتر از ٦ ماه نخواهد بود ولی واقعا نمیتونم اینجور انرژی بذارم. میدونم هنوز خیلی راه دارم ولی میخوام بدونم تا چه حد باید دقت کنم. وقتی سایت ها رو میخونم که بعضی دختر ها با سوال اماده میرند سر وقت خواستگارشون، نگران میشم که نکنه من دارم بی دقتی میکنم. من واقعا نمیتونم همه این مواردی رو که تو سایتها مطرح میشه در نظر بگیرم.