من ناهار دعوت بودیم بعد ناهار اومدیم خونه دراز کشیدم میوه خوردیم منتظرم غروب بشه بریم خونه ی پسر عموم شام دعوت کرده جاتون خالی حسابی امروز راحتم از ناهار و شام😁😍😂
میخام خوراک مرغ بذارم یا سیب زمینی پنیر درست میکنم
خونه جاریم دعوتم😎
خونه مادر هستم
کنار دخترم دراز کشیدم
معده درد و‌تهوع دارم
شامو نمیدونم چیه
گوشیمم داره خاموش میشه برم بزنم به شارژ
بچه رو خوابوندم روپام تابش میدم بخوابه ولی انگار نه انگار 😂
شام خونه مامانم اینام
خوش بگذره بهتون ، من به احتمال زیاد ماکارونی درست کنم
اومدی دلمونو بسوزونی🤕😂
واسه نهار میخواستم کباب تابه‌ای بزارم امادش کردم قبل اینکه بزارم روو گاز شوهرم گفت میره پیش دوستاش منم اون و گذاشتم واسه شام
راحتم دیکه دارم خونه تکونی میکنم
مرغ داریمم
برا خودم کاچی میخام بپزم
همسرمو پسرشم یه چی اماده میخورن
مهمونم شام
ولی اصلا دلم نمیخواد برم دلم گرفته حوصله هیچ کاریو ندارم
ما ۵ شنبه ها دور همه داریم با خانواده عمم و دوتا عمو هام
میریم خونه مامان بزرگم و همه چی دونگیه
شام هم از بیرون که خانوما هم استراحت کنن اذیت نشن
و بیشتر وقتمون به بازی میگدره تقریبا تا صبح
همه جیز هم دونگی کردیم که رفت و آمدامون بمونه تو این گرونیا حداقل دلمون به هم خوش باشه
شام اصلا بهش فكر نكردم
خوابم مياد
دو ساعته ميخوام برم حموم هي تنبلي ميكنم
شام دعوتیم خونه جاری
دراز کشیدم خسته شدم مشغول تمیز کاری بودم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
