2777
2789
عنوان

میخام خودم رو بدبخت کنم...

3371 بازدید | 167 پست

بابا و مامانم جدا شدند انگیزه برا درس خوندن ندارم...امشب بابام گفت اگر درس نخونی با ازدواجت با پسرعموت موافقت می کنم...

یه جورایی نه اعصاب درس خوندن رو دارم نه خوشبخت شدن...

میخام بدبخت شم..دیگه حوصله ندارم تلاش کنم..به درک بزار هر چی میخاد بشه...

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......

مگه بابات باید بله بگه :/// که اون بخواد موافقت کنه 

می دانی؟! یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است، و بچسبانی پشت شیشه افکارت. باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی، دست هایت را زیر سرت بگذاری، به آسمان خیره شوی :) و بی خیال سوت بزنی. در دلت بخندی به تمام افکاری که پشت شیشه ذهنت صف کشیده اند،آن وقت با خودت بگویی بگذار منتظر بمانند....

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مگه بابات باید بله بگه :/// که اون بخواد موافقت کنه 

آره اون بگه باید ازدواج کنی کاری از دستم برنمیاد

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
راستی چخبر از پسر عموت؟هنوزم میخوادت؟

آره..مامانم جدا شده هر شب پیام میده..بدون یه جواب از من

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
ی کم محکم باش قوی ک بعد ها نگی ای کاش باعجله تصمیم نگیر درستو ادامه بده 

نمی تونم

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت،غصه هم میگذرد......
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز