من وقتی دخترمو باردار بودم خیلی زجر کشیدم شوهرم هیچی نداشت رفیق باز بود داشت معتاد میشد ،،وضع مالیشان بد بود مادرم همش بهم سرکوفت میزد دوبار از خونشون گشنه و تشنه بیرونم کرد ،،،،، دخترم بدنیا اومد الان سیزده سالشه آروم و باهوش
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
روزای اول که فهمیدم انقدر گریه کردم که کم مونده بود ازهوش برم😔😭 خییلی سخته کنترل احساسات اینجور م ...
من باردارم مادرم تو بیمارستانه سکته مغذی دوم رو کرده خون ریزی معده کرد پس فرداهم اینتوبه میشه حالم خیــــــــلی بده همش گریه میکنم هیجی نمیخورم خدا ب بچه هامون رحم کنه
نگران نباش عزیزم دخترخاله من موقع عروسی داداشش چون چهارماهه بارداربود واستراحت مطلق بود شرکت نکردبعدتوعروسی همه کروناگرفتن ازجمله خاله م که مادرهمین دخترخالمه.دوماه تمام بیمارستان بستری بود وآخرش رفت کما وفوت شد متاسفانه ..چه زجرهاکه دخترخالم نکشیداماخداروشکریه بچه فوق العاده زیباوسالم داره تازه دومیشم توراهه
خدایا آفریدی رایگان😍روزی دادی رایگان😍بیامرزرایگان❤توخدایی نه بازرگان......