امروز به نتیجه رسیدم که نه به پسرا تمایلی دارم نه به ازدواج
اصلا خوشم نمیاد با کسی زندگی کنم که جنس مخالفم باشه جنسیتش با من متفاوت باشه.
و اصلا باهاشون سازگاری ندارم از جنسیت مرد بدم میاد.بدم نمیاد اما اینکه با چشمام میبینم که جنسیتشون اخلاقشون و حتی ظاهرشون چقدر با جنس زنانه تفاوت داره اعصابم بهم میریزه اصلا نمیتونم فکر کنم باید با تضاد خودم ازدواج کنم!
همجنسگرا ام نیستم و به شدت از رابطه داشتن با دخترا متنفرم حتی واسه دوستی ام سمتشون نمیرم.
همیشه فکر میکردم اگه برم بین جمعیتی که جنس مخالف باشن ممکنه نتونم خودمو کنترل کنم اما امروز بین پسرا قرار گرفتم و فهمیدم هیچ خبری از اون غریزه که قراره به خاطرش کنترل خودمو جلوی پسرا از دست بدم وجود نداره
و خیلی ام راضی ام از اینکه به جنس مخالف هیچ حسی ندارم.
اونقدری که همسن و سال هام دنبال پو ر ن هستن و علاقه به رابطه دارن من تا حالا یدفعه ام این تمایل تو وجودم شکل نگرفته
این واقعا واسم عجیبه که بعضیا شدیداً به دنبال رابطه ان.